Abstract:
چند دهه از تولد رشتة مطالعات منطقه ای به عنوان زیرشاخه ای از مجموعة علوم سیاسی و روابط بین الملل می گذرد، اما تسلط رهیافت های روابـط بـین الملـل بـر ادبیات علمی و روش پژوهش این رشـتة علمـی ، انکارناپـذیر اسـت . سـیر تکامـل رشتة مطالعات منطقه ای نشان داد که انجام پژوهش در این رشـته ممکـن اسـت در یک زمان نیازمند پژوهش در تاریخ ، علـوم سیاسـی ، جامعـه شناسـی ، اقتصـاد، جغرافیای سیاسی و بسیاری دیگر از گرایش های علمی باشد که برحسب مورد به آنها رجوع می شود. این امر، دشـواری پـژوهش در زمینـه مطالعـات منطقـه ای را نشان می دهد. این مقاله قصد دارد نقشه های شناختی فازی را به عنوان روشی ، با قابلیت کاربرد در حوزة مطالعات منطقه ای معرفی کند، به گونه ای کـه ایـن روش بتواند نیاز پژوهشگر را در زمینه مطالعـة موضـوعاتی کـه پـیش از ایـن ، پیشـینه موضوعی نداشته و یا در حکم «پدیده»ای مبهم هستند، برطرف کند. امتیـاز ایـن روش، اولا امکان شناخت اجزای یک پدیده مبهم و کمک به فهم روابط میان آنها و ثانیا امکان استخراج نقطه مورد توافـق از لابـه لای نظـرات مختلـف دربـارة آن پدیده است .
Machine summary:
"اسفندیار: چــو مــن زیــن زریــن نهــم بــر ســیاه بـــه ســـر بـــر نهـــم خســـروانی کـــلاه بـــه نیـــزه از اســـبت نهـــم بـــرزمین ازآن پــس نــه پرخــاش جــویی نــه کــین دو دســـتت ببنـــدم ، بـــرم نـــزد شـــاه بگـــویم کـــه مـــن زو ندیـــدم گنـــاه بباشـــیم پیشــــش بـــه خواهشــــگری بســـــــازیم هـــــــر گونـــــــۀ داوری رهــــانم تــــرا از غــــم و درد و رنــــج بیـــابی پـــس از رنـــج خـــوبی و گـــنج و رستم نیز درحق اسفندیار همین گمان را دارد: چـــو فـــردا بیـــایی بـــه دشـــت نبـــرد بـــه آورد مـــرد انـــدر آیـــد بـــه مـــرد ز بـــــاره بـــــه آغـــــوش بردارمـــــت ز میــــدان بــــه نزدیــــک زال آرمــــت نشــــانمت برنـــــامور تخـــــت عـــــاج نهـــم بـــر ســـرت بـــر دل افـــروز تـــاج گشــــایم درگــــنج و هــــر خواســــته نهـــم پـــیش تــــو یکســـر آراســــته بـــه مـــردی تـــرا تـــاج بـــر ســـر نهـــم سپاســی بــه گشتاســب زیــن بــر نهــم (همان : ٢٦٦ـ ٢٦٥، ب ٧٦٦ به بعد) ولی این احترام دو پهلوان به یکدیگر و کوشش برای نجات جان حریف ، نه تنهـا بـه درگیری حاصل از تضاد دو بیـنش پایـان نمـیدهـد، بلکـه چنانکـه دیـدیم بـر آن یـک کشمکش درونی که میان هریک از پهلوانان و وجدان آنها در میگیـرد نیـز مـیافزایـد و همین درگیری مضاعف است که به داستان رستم و اسـفندیار عمـق و پختگـی ویـژه ای میدهد و آن را به گفت تئودورنولد که «عمیق ترین کشمکش روانی در همـۀ شـاهنامه و یکی از عمیق ترین نمونه های آن در همۀ حماسه های ملی جهان » میرساند (خالقی مطلـق ، ١٣٨١: ٨٨)."