Abstract:
خیالینگاری اصطلاحی است برای توصیف نوعی نقاشی روایی رنگو روغن با مضامین مذهبی، حماسی، رزمی، بزمی و عامیانه که در دوره قاجار بر اساس هنر مردمی و دینی و با اثرپذیری از سنت نقاشی مرسوم آن زمان، رواج پیدا کرد. برخی از محققین بر این باورند که این نوع نقاشی، همراه با حفظ تمامی ارزشهای هنر سنتی و مذهبی ایران و به ضرورت نیاز و خواست مردم شکل گرفته است. این نقاشیها سرشار از پیشینه موضوعی، مضمونی و ساختار بصری هستند که طی سالیان متمادی با وجود انجام پژوهشهای ارزشمند همچنان دارای جنبههای کشف نشده بسیاری هستند. پژوهش پیشرو به دنبال این باور، در پی پاسخ به چیستی مضامین، موضوعات و ساختار بصری خیالینگاریهای دوره قاجار و چگونگی شکلگیری آنها (به صورت یکباره در دوره قاجار و یا تدریجی و نشأت گرفته از هنر تصویری دورههای مختلف ایران) و اینکه چه پیشینهای در تصویر نگاری هنر ایران دارند؟ در این راستا پژوهش پیش رو بر آن است تا با دستیابی به شاخصههای مضامین، موضوعات و ساختاربصری خیالینگاریهای دوره قاجار و هنر تصویری ایران، به وجوه اشتراک آنها با خیالینگاریها در مضامین، موضوعات و ساختار بصری از دوره ایران باستان تا دوره قاجار و خیالی نگاریها، به منظور راهیابی و دستیابی به پیشینه خیالینگاریهای دوره قاجار مورد مطالعه قرار دهد. هدف از این پژوهش دستیابی به پیشینه مضامین، موضوعات و ساختار بصری خیالینگاریهای دورهی قاجار جهت انجام مطالعات علمی با رویکردهای مختلف است. روش تحقیق از نظر هدف جزء پژوهشهای بنیادی و نظری و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تطبیقی است و در گردآوری مطالب از شیوهی کتابخانهای استفاده شده است و آثار خیالینگاری با شیوه تجزیه و تحلیل کیفی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. براساس این پژوهش میتوان گفت: نقاشی قهوهخانهای یا خیالینگاری، شیوهای خاص از هنر نقاشی و یکی از هـنرهای مـردمی و با سابقه در جامعهی ایرانی است که از دل سنتهای ایرانی سـر بـرآورده و وجوه اشتراک بسیاری در مضامین، موضوعات و ساختاربصری با هنر دورههای مختلف ایران از عیلام تا صفویه داشته و بسیار قدیمیتر از آن چیزی است که امروزه با عنوان نقاشی قهوهخانهای شناخته میشود، و از نظر خصوصیات فیگوراتیو، مضامین و موضوعات عامیانه و مصالح به کار گرفته شده، خاص دورهی قاجار بوده است.
Khialinegari is an expression for describing a kind of narrative painting which has religious, heroic, epic, lyrical and popular content. It spread in Qajar era according to folk art and religious art while was impressed by the tradition of conventional painting of that period. Some of the researchers believe that this kind of painting has created According to necessity and the willing of the people, whilst conserving all the religious and traditional values of the art of Iran. These paintings are full of presentive, thematic bases and visual structures. Although many valuable studies have been done during the years about it, there are lots of undetected aspects of Khialinegari. This article is looking for the answer of this question that "have contents, subjects and visual structures suddenly formed in Qajar`s Khabouialinegari or have they history in Iranian painting?" To answer this question and achieve the background of Khialinegari we try to study the features of a period of visual art of Iran, from the Ancient to Qajar era, for finding the common aspects of it in contents, subjects and visual structures with Khialinegari. It is a fundamental and theoretical research. This study has been executed using descriptive and comparative analysis methods. The results of this research has shown that Qahvekhane`e`s painting or Khialinegari is a particular style of painting art. It is one of the pop arts with a history in the Iranian society which has emerged from the Iranian traditions. What is known these days as a Qahvekhane`e painting is Qajar`s version of it that is different in terms of figurative features, contents, material and the slangy subjects belonging to Qajars era, but this kind of painting is very older than Qajar period.
Machine summary:
م (١٣٧١)، تاريخ ماد/ ذکاء، يحيي (١٣٥٤)، نگاهي به نگارگري ايران در سده هاي دوازدهم و سيزدهم / شميم ، علياصغر (١٣٧٤)، ايران در دوره سلطنت قاجار/ عنايت الله ، رضـا (١٣٦٥)، ايران و ترکان در زمان سـاسـانيان / کن باي، شـيلا (١٣٧٨)، نقاشـي ايراني/ کن باي، شـيلا (١٣٨٦)، عصـــر طلايي هنر ايران / گرابار،آلگ (١٣٨٣)، مروري برنگارگري ايران / گري، بازل (١٣٥٥)،نگاهي به نگارگري در ايران / گيريشمن ، رومن (١٣٥٠)، هنر ايران در دوران پارتي و ساساني/ گيرشمن ، رومن (١٣٦٤)، ايران از آغاز تا اســـلام / لوکونين ، ولادمير و آناتولي ايوانف (١٣٩١)، نگارگري ايران / مارزلف ، اولريش و محمدهادي محمدي (١٣٨٤)، آلبوم شاهنامه : تصويرهاي چاپ سنگي شاهنامه فردوسي/ موتگارت ، آنتون (١٣٨٧)، هنر بين النهرين باستان هنر کلاسيک خاور نزديک / موسوي، مهرزاد (١٣٩٠)، جستاري در پيشينه هنر هخامنشي/ ولسکي، يوزف (١٣٨٣)، شاهنشاهياشکاني/ هيلن برند، رابرت (١٣٨٨)، زبان تصويري شاهنامه / و مقالات : ابراهيمي ناغاني، حسين (پاييز ١٣٨٦)، "جلوه ي شکل انسان در نقاشي دوره ي قاجار"/اشراق ، عبدالمجيد (مرداد ١٣٩٢)، "تاريخچه ي نقاشي در ايران از هخامنشيان تا قاجار"/افهمي، رضا و پرديس بختياري (١٣٩٠)، "هنر ايران عصر قاجار"/ افهمي، رضا و علي اکبر مهرجويي (دي ١٣٨٩)، "نقاشـــي و نقاشـــان دوره ي قاجار"/ ايمان پور، محمدتقي و علي يحيايي و زهرا جهان (زمســتان ١٣٩١)، "بازتاب هنر و انديشــه ي ســاســانيان در هنر عهد آل بويه : هنر معماري و فلزکاري"/ آژند، يعقوب (تابستان ١٣٨٣)، "سنت ديوارنگاري در ايران بعد از اسلام "/ بلوشه ، ادگار (١٣٧٤)، "مکاتب نـقاشي در ايـران بـعد از اســلام "/ زنگي، به نام و محمد کاظم حســنوند (١٣٨٤)، "نقاشــي و نقاشــان دوره قاجار"/ فهيميفر، اصــغر و منصــور مهرنگار (بهار ١٣٩٢)، "ديوارنگاري در دوره هاي ماقبل هخامنشي و هخامنشي"/ گرابار، آلگ (١٣٨٧)، "تأملي در هنر قاجاري و اهميت آن "/ مارزلف ، اولريش (پاييز و زمســـتان ١٣٨٧)، "ادبيات عاميانه ي فارســـي در دوره ي قاجار"/ و منابع لاتين :Narrative Illustration in Persian Lithographed Books ,(٢٠٠١) Marzilph, Ulrich Canby, Sheila R /Blochet, Edgar (1975), Musulman Painting,12Th- 17Th Century / Persian Painting ,(١٩٩٣)/ Persian Painting ,(٢٠٠٧) Bazil, Gray.