Abstract:
در این نوشته سعی برآن بوده که تاثیر شعر جاهلی عرب بر شعر منوچهری مورد بررسی قرار گیرد. از آن جا که بسیاری از مضامین شعر منوچهری برگرفته از شعر شاعران جاهلی است، پرسشی که مطرح میشود این است که اگر شعر جاهلی در اختیار منوچهری نمیبود، آیا بازهم شاهد چنین تعابیری در شعر منوچهری بودیم یا نه. در ضمن پاسخ به این پرسش، شواهد تاثیر مضامین شعرای عرب بر شعر منوچهری آورده میشود.
In this article attempt is made to investigate the impact of Jahili poetry on Manouchehri’s poetry. Since many themes in Manouchehri’s poems are taken from the poetry of poets in this period of ignorance, this question arises that if this genre of Arabic poetry was not at his disposal, would we have witnessed such expressions in Manoucheri’s poetry or not?
Meanwhile that this article answers the above question, it provides evidences to show the influence of subject matters used by Arab Poets on Manouchehri’s poetry.
Machine summary:
«از اشعار منوچهری اطلاعـات بسـیار وی از ادب عربـی ، خاصـه شـعرای عـرب و آثارشان، بخوبی آشکار است و او نخستین کسی است کـه محفوظـات ادبـی را در اشـعار خود راه داده است و علاوه بر اسـتقبال از قصـاید مشـهور تـازی، اشـارات مکـرر بـه نـام شاعران مشهور و آثارشان کرده و نیز بیت هایی از آنان را تضمین نموده اسـت .
منوچهری در قصاید ٦٤ و ٦٧ به ذکر اسامی شاعران برتر عرب پرداخته : یکی مقصورۀ عتاب و دیگر چامۀ دعبل سدیگر مخلص اخطل ، چهارم مقطع اعشی و و در قصیدۀ ٦٧ در شرح شکایت می گوید: امرؤالقیس و لبید و اخطل و اعشی قـیس بر طلل ها نوحه کردنـدی و بـر رسـم بلـی ما همه بر نظم و شعر و قافیه نوحـه کنـیم نه بر اطلال و دیار و نه وحوش و نـه ظبـی بونواس و بوحداد و بوملیـک، ابـن البشـیر بودواد و بن دریـد و ابـن احمـر، یـا فتـی آن که گفت «آذنتنا» آن که گفت «الذاهبین » آنکه گفت «السیف اصدق»آنکه گفت «ابلی الهوی» *** چوبو شعیب و خلیل و چو قیس و عمرو و کمیت به ذوق و وزن عروض و به نظم و نثر و روی چو ابن رومی شاعر، چون ابن مقلـه دبیـر چون ابن معتز نحوی، چـو اصـمعی لغـوی گذشته از ذکر نام شعرای تازی، منوچهری بعضی قصاید عربی را نیز به تلمیح یـا به تصریح ذکر می کند و گاهی تقلید خود را از آنان آشکار می نماید: قوس قزح، قوس وار، عالم فـردوسوار کبک دری کوسوار، کرده گلـو پـر ز بـاد که اشاره است به مطلع معلقۀ امرؤالقیس : 29 قفانبک مـن ذکـری حبیـب و منـزل بســقط اللــوی بــین الــدخول فحومــل منوچهری شیفتۀ بلاغت اعجازآمیز قرآن و شعر سخن وران تازی گوی گشته بود.