Abstract:
ویژگیهای خاص ادبیات و زمینههای بسیار گستردۀ آن، موجب شده که این رشته با سایر رشتههای علوم انسانی در ارتباط تنگاتنگ قرار گیرد. در این میان، روانشناسی به عنوان یکی از شاخههای علوم انسانی در بسیاری از زمینهها با ادبیات تناسب موضوعی دارد، و ضرورت انجام پژوهشهای مشترک، میان این دو مقوله، احساس میگردد. در این رابطه، هجا یکی از فنون شعری است که شاعر برای تسلی دادن به آشفتگیهای درونی خود میسراید که بررسی دقیق علل و عوامل پیدایی آن از دیدگاه روانشناختی میتواند بسیار حائز اهمیت باشد. این مقاله با رویکرد نقد روانکاوانه از هجوسرودههای حطیئه، عوامل هجو در شعر وی را در دو دستۀ عوامل بیرونی و درونی و براساس نظریة روانشناختی «آلفرد آدلر» و «کارن هورنای» بررسی کرده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد هجو حطیئه از یک سو بازتاب مشکلات محیطی وی است، و از سوی دیگر، انعکاس مشکلات روانی از جمله احساس حقارت، پرخاشگری و گسستگی شخصیت اوست.
Machine summary:
برخوردار نبودن از اعتبار خانوادگی، نقص فیزیکی (زشتی صورت)، در کنار شکلگیری احساس طرد از سوی خانواده، احساس ناامنی و حقارت را در شخصیت حطیئه نهادینه کرده، و زمینه را برای بازتاب آشفتگیهای روانی در قالب هجا برای تسکین درون او فراهم آورده بود، بگونهای که جنبههای شخصیتی این شاعر پرخاشگر با نظریة «نیاز کودک به ایمنی» هورنای قابل تطبیق و تحلیل است.
در مورد گرایشهای خاص حطیئه نسبت به این فن ادبی، به نظر میرسد که هم عوامل بیرونی دخیل بوده است و هم عوامل درونی که در اینجا، مجموعۀ این عوامل با نگاهی کلی به زندگی این شاعر، و بررسی عوامل خانوادگی و اجتماعی در کنار عقـدۀ حقارت و روانپریشـی وی، براساس مکتب روانشناسی آلفرد آدلر و کارن هورنای واکاوی میگردد: 1-3 عوامل بیرونی با مطالعۀ زندگی حطیئه، درمییابیم که مهمترین علل و عوامل بیرونی که وی را به سوی هجو و مذمت دیگران سوق داده است، و به نوعی موجبات اختلال روحی و روانی را در او ایجاد نموده است؛ عبارتند از: 1-1-3 عوامل خانوادگی (بحران هویت) از میان عوامل مخربی که موجب احساس کهتری در بین افراد میشوند، نقش شکنندۀ محیط خانوادۀ بیهویت و از همگسیخته، بسیار عمیق و مؤثر است.
ک: همان:120؛ منصور، 1343ش: 31) بررسی شخصیت حطیئه از نگاه نظریۀ آدلر، به ما در رسیدن به عوامل پیدایی هجو در نزد این شاعر هجوپرداز کمک مینماید؛ زیرا آدلر در این زمینه اعتقاد دارد که «در همۀ انسانها، احساسی به نام احساس حقارت وجود دارد که سرچشمۀ تمام تکاپوها و تلاشهاست، و این همان چیزی است که منجر به رشد بشر میشود.