Abstract:
هدف اصلی مقاله حاضر کاوش دموکراسی در اندیشه و نظر جریان سیاسی ایرانی متمایل به لیبرالیسم دوره جمهوری اسلامی بوده است. از این رو این پرسش مطرح شد که آیا می توان تلقی این جریان را از دموکراسی به شکل الگو وار نیز عرضه نمود. از متن مطالعات کنش و نظر این جریان، با کاربست الگوی نظری-روشی جریان-گفتمان، الگوی «دموکراسی کثرت گرا» تئوریزه شد، الگویی که انگاره اصلی و جریانی دموکراسی این دوره لیبرالیست ها نیز بوده است. دموکراسی کثرت گرا، دموکراسی ای است که کثرت گرایی آن را گذار از تصلب ایدئولوژی گرایی، گذار از گفتار تک گویه، گذار از دوره انسان مکلف، گذار از هستی شناسی های کلان و فراروایت ها و رسیدن به عصر تجربه آزادانه امور از جمله ایمان و خصلت تحول یابنده جامعه امروزین تئوریزه می کنند. دین در این انگاره، ذیل نظم متکثر آن، در کنار سایر منابع معرفتی قرار دارد و از آنجا که مستعد قرائت های فزون است، حیث مرجعیت خود را از دست می دهد. دموکراسی هم، مقوله ای فرادینی تلقی می شود، که چون انسانی ترین و حقوق بشری ترین شکل حکومت است، هموزن دلایل دینی و حتی مقدم بر ادله دینی به حساب آمده است. مطالعه کنش و نظر این جریان سیاسی، نشان داد که دموکراسی در بین عناصر لیبرالیستی دوره جمهوری اسلامی، جایگاه برجسته ای داشته، مطمح نظرورزی بوده و به خاطر نتایج سکولاریستی آن، در غیریت و ضدیت با نظم سیاسی مستقر، مفصل بندی شده است.
Machine summary:
سروش با این تصور از حکومت (که آن را ناشی از نیازهای واقعـی و مشـترک عموم مردم در اجتماع میداند) و یکی دانسـتن آن در جوامـع دینـی و غیردینـی، و نگاهی آرمانی به جامعه دینی (جامعه ای مؤمن ، آگاه و پاسدار حریت ایمان، سـیالیت فهم و بشریت معرفت ) و با این نگاه به فقه «حقوق و ارزشهای حکومـت دینـی و نه بیشتر از آن»، و با اعتقاد به طبیعی بودن حکومت دموکراتیـک دینـی، دعـوت بـه دموکراسی دینی را «دعوت به پروژه تمامعیار عقلیگری دنیوی و تحقـق ایمـان آزاد و حرمت نهادن به فهم سیال » (سروش، ١٣٧٦: ٣٣٣؛ سـروش، ١٣٧٣ج ) و همچنـین در خور آنها و نیروبخش به آنها تفسیر کرده است .
از نظـر سروش، به این شکل لیبرالیسم حذف میشود، اما دموکراسی در پناه عقل جمعی بـا دین داری عاقلانه و عالمانه میآمیزد و یکی از مقدمه های حکومت دموکراتیک دینی تأمین میشود.
سروش ، داور قرار دادن عقل جمعی را به تنهایی ضامن جمع بین دین و دموکراسی نمیداند و به نظر وی، مراعات حقوق انسان نیز برای دموکراتیک کردن حکومت دینی لازم است ؛ «نکته مهم در باب حقوق بشر این است کـه بحـث از آن، یک بحث تماما فقهی و دینی نیست ، بحث از حقوق بشر، یک بحث کلامیـفلسـفی و مهم تر از آن ، یک بحث فرادینی است » (سروش، ١٣٧٣ الـف : ٢٨٠).