Abstract:
جوامع بشری از نیروهای اجتماعی مختلفی سازمان می یابند که هـر کـدام دارای خصال ومولفه های مربوط به خویش هستند که بررسی هریـک از آنهـا درجـای خودشان حائز اهمیت اسـت . یکـی از ایـن نیروهـای اجتمـاعی مـوثر در سـطح جامعه ، الیت ها می باشند. باوجود بحث هـای متنـوع و گاهـا تحلیلـی، تصـویر کلیشه ای درباره ی رابطه نخبه و غیرنخبه به قوت خود باقی است و ایـن نشـان دهنده ی نیاز به بررسی های بیشتر درحوزه مسائل نخبه و نخبگی است . نظریـه ها درگذر زمان ، تغییر وتحولات بسیاری می یابند ونظریه ی الیتیسم هـم از ایـن قاعده مستثنی نیست وتغییراتی را پذیرفته است . اما آنچه در ایـن مقالـه مترصـد بررسی آن هستیم ، نخبه گرایی(الیتیسم ) کلاسیک مـی باشـد کـه مهـد آن ایتالیـا می باشد و در آراء ونظرات اشخاصی چون ویلفردو پاره تـو، گائاتنـا موسـکا و روبرت میخلز مشاهده می شود. این مقاله با هدف توسعه ای از طریق مطالعـات
Societies of different social forces are formed، each of which features are important to consider each of them. The influence of social forces in society، are the elite. Despite various discussions، the image of the traditional elite and eremitism remains، and this indicates a need to study more about the issues is elite. Theories of change are many theory not separate the elite from the rule change is adopted.This article aims to examine the concept of development through case studies and theories of one of the most elite group of theorists، the V. Pareto is.
Machine summary:
"بـا سـاده تـر کردن برخی مسائل ، می توان گفت که از نظرتـاریخی، در بحـث توزیـع قـدرت ، سـه مـدل اصلی مورد استفاده قرار گرفته است : نظریه پردازان نخبه گـرا کـه تقسـیم اصـلی سیاسـی را میان صاحبان قدرت سیاسی وبقیه می بینند، مارکسیست ها که تقسیمات سیاسی و اجتمـاعی را به عنوان بازتاب تقسیمات اقتصادی دانسته و طبقات را به عنـوان عوامـل سیاسـی اصـلی تلقی می کنند وکثرت گرایان که تقسیمات میان نخبگان وتوده ها را تنها، بـه عنـوان یکـی از مجموعه خطوط نامتقارن تقسیم در درون جامعه نگاه می کنند، این بحث را به شکلی دیگـر می توان چارچوب بندی کرد؛ آیا در جوامع صنعتی مـدرن ، تنهـا یـک گـروه حـاکم وجـود دارد؟ اگر وجود دارد ویژگی های آن چیست ؟ (تنسی، ١٣٧٩، ١٤٠-١٣٩) یکی از پاسخ دهندگان به این سوال ها، نخبه گرایی (الیتیسم ) اسـت .
وی نخبگـان را بـه دو بخـش تقسیم کرد؛ بخشی که آن را «M» می نامد و افرادی از نخبگان را دربرخواهد گرفت که سـهمی در امر دولت وحکومت دارند وچیزی را تشکیل می دهند که شاید بتوان با کمـی ابهـام آن را طبقه حاکم نامید و گروه نخبه دیگر که «N» نام دارد که از باقی مانده ی نخبگـان تشکیل خواهد شد وقتی که بخش M را از کل نخبگان کنار بگذاریم وبه عبـارتی آنهـا نخبگان غیر حکومتی هستند»(باتامور، ١٣٨١، ٤) ٣- دموکراسی و حاکمیت نخبگان : در دموکراسی این عقیده وجود دارد که اکثریت حاکم است ، امـا حقیقـت جـز ایـن است ، زیرا حکومت یعنی اعمال سلطه بر افراد جامعه ، و روشن اسـت کـه مـردم خـود نمی توانند فرمان برانند."