Abstract:
در اوایل ق رن بیسـتم در آمریکا و اروپا، »آموزش مقایسـه ای ادیان در تربیت دینی « به عنوان رویکردی مط لوب ارائه و از جایگزینی »آموزش دربارٔه ادیان « به جای »آموزش دین «در مجامع علمی دفاع شد. نوشتار حاضر درصدد است با روش استنادی ، دیدگاه های گوناگون در توجیه و توضیح »آموزش مقایسه ای « را گردآوری کند و با روش تحلیل فلسفی )تحلیل واژه و گزاره ( به ارزیابی کارآمدی این رویکرد در تربیت دینی اق دام نماید. بر این اساس ، پس از تبیین »آموزش مقایســه ای «، در ســه بخش به ارزیابی آن اق دام شــد: ١. ملحظ ات زیربنایی: این بخش ، در ســه محور کثرت گرایی دینی و معرفتی ، غیرعلمی دانســتن دین و آزادی عقیده ، ســامان یافت . ٢. ملحظ اتی در تحلیل مفه وم »آموزش مقایسه ای ادیان «: نویسنده بر این باوراست که عناصر مفه ومی »آموزش مقایسه ای « به خوبی تنقیح نشده و با تحلیلی همه جانبه از آن ، صور بسیار متنوعی از تربیت دینی ق ابل فرض است که همه آن ها حکمی واحد ندارند و تجویز »آموزش مقایســه ای « در برخی موارد، کاری بی فایده ، نقض غرض ، تحصــیل حاصــل و یا بدون دل یل اســت . ٣. ملحظ ات روبنایی: در این بخش ، به ده مورد از آســیب های نظ ری و عملی »آموزش مقایسه ای « اشاره شده است .
Machine summary:
"همچنین اگر گفته شود )صورت سوم : لبشرط ( که هدف ، آموزش احترام به عقاید و ادیان مختلف اسـت ، باید گفت که در این صـورت ، چرا سـراغ تربیت اخلق ی و تعلیم و تربیت ارزش ها نمیرویم و زندگی مسال مت آمیز را بر پایۀ آموزه های خود ادیان )ادیانی مانند اسلم که به رعایت حقوق دیگر انسان ها و مؤمنان به سایر ادیان دستور داده است ( و یا اخلق مشترک جه انی ، بنیان نگذاریم و تیشه بر ریشۀ تربیت دینی زنیم ؟ و از سوی دیگر، اگر دین و دین داری، کارکردهای غیرق ابل انکاری دارد، چرا به دنبال دنیوی ســازی تربیت و حذف دین از تربیت باشیم ؟ از ســوی دیگر، چرا تلقین یک دین ، زشــت و ناروا و غیرتربیتی اســت ، اما تلقین بی دینی، بیاعتنایی به مبدأ و معاد، تحیر در انتخاب دین و انزجار از دین و نمادهای آن )در مواردی که متربی در کودکی سنی و یا عقلی ق رار دارد(، زشت ، ناروا و »شبه تربیت « نیست ؟ اگر منظ ور از دین ، همۀ ادیان وحیانی و غیروحیانی و همۀ مذاهب و نحله ها و حتی عرفان های سکس است و برای هر یک حقانیتی ق ائل هستیم ، پس چرا پلورال یزم معرفتی در مواد درسی دیگر به کنار نه اده میشود و برای نمونه به معلم اجازه داده نمیشود تا فرمول های اث بات نشده و یا ابط ال شده را آموزش دهد؟ روشن است که پاسخ این پرسش ، ریشه در تبعیض نظ ام معرفتی غرب میان علم و دین دارد؟ آیا با فروپاشی دیوارهای بلند پوزیتویسم منط قی و ق یام کردن »انقلب های علمی کوهن « و »ضدیت فایرابند با روش « و گرفتاری غرب به شکاکیت و نسبیت پست مدرن و آشکار شدن وابســتگی دانش حســی و تجربی به دیگر حوزه های معرفتی، کوبیدن بر ط بل جدایی علم و دین و بی اعتبار و غیرعلمی خواندن دین ، سزاوار است ؟ اساسا اگر برخی مانند هرست ملک تربیت را اث بات پذیری یا ابط ال پذیری و آزمون عینی می دانند ، ادیان غیرآســمانی و نیز ادیان و نحله های معنوی بشر ساخته به چه دل یلی دارای اعتبار و حقانیت شده اند و باید در برنامه درسی متربیان جای گیرند؟ ٣-٤."