Abstract:
دین مبین اسلام به عنوان کامل ترین دین الهی، طلایه دار حفظ حریم شخصیت انسان و کرامت انسانی میباشد و به انسان به عنوان خلیفه الله یک دید فرامادی و روحانی دارد. به این دلیل ضمن تاکید بر حفظ حریم شخصیت و حیثیت معنوی انسان به تمامیت جسمی وی نیز توجه داشته و هر گونه تعرض به تمامیت جسمی انسان را حرام و مستحق کیفر میداند، هرچند خرید و فروش انسان از این حکم مستثنی نبوده است ، اما خرید و فروش اعضای بدن ، از جمله خون انسان با وجود شرایط و ضرورت نجات حیات دیگران ، در آرای فقها مورد مناقشه فراوان قرار گرفته است . صرف نظر از حکم خرید و فروش خون و شرایط آن ، حتی در موارد ضرورت ، به دلیل «سحت » و «خبث » دانستن ثمن حاصل از فروش خون ، با حفظ موضع احتیاط و در قبال واگذاری حق الاختصاص ، اخذ خون ، بدون کالاانگاری آن مجاز دانسته شده است و به کاربردن عباراتی از قبیل «سحت » و «خبث » در نهی از ثمن حاصل از فروش خون ، حاکی از دید اخلاقی فقها در مورد خرید و فروش خون میباشد.
Machine summary:
"حال با توجه به پذیرش بیع خون ، به خصوص در نظر فقهای متأخر به دلیل احراز منافع موجود در این عنصر حیاتی ، آیا این امر توجیه کننده تجاری نمودن این عضو بدن و کسب سود از طریق آن است ؟ برای پاسخ به این سؤال و نفی این امر و همچنین مذموم شمردن آن دلایلی وجود دارد که به آن ها می پردازیم : ١ـ موضع احتیاط فقها همانطور که قبلا اشاره کردیم ، حتی فقهایی که به دلیل ضرورت برای نجات جان انسان و مبتنی بودن بیع خون بر منفعت محلله ، آن را مجاز دانسته اند همواره رعایت جانب احتیاط را به دلیل وجود مناقشات در نهی از این امر لازم دانسته و فرموده اند پرداخت باید نه در قبال خون به عنوان یک کالا، بلکه به این جهت باید صورت گیرد که دهنده و اهداکننده ، حق اختصاص خود را در اختیار دیگران قرار داده تا خونش برای موارد درمانی یا پژوهشی و یا هر امر حلال دیگری گرفته شود.
با عنایت به مصادیق سحت در روایات متعدد و مفاهیم سحت و خبث و همچنین قراردادن برخی از مصادیق آن ها در سیاق ثمن کسب شده از راه فروش خون ، میتوان نتیجه گرفت که اولا این موارد خود مخالف کرامت ذاتی انسان میباشد؛ ثانیا نهی از ثمن الدم در بیان فقها، فرای یک حکم شرعی فقهی صرف است و استعمال این کلمات و عبارات ، بیمنظور از توجه به جنبه اخلاقی موضوع نبوده است ، زیرا مفهوم «سحت » در عبارات فقها، هم در بیان مکروهات و هم محرمات و هم حالتی بین حلال و حرام استفاده و حتی در مواردی بعد از بیان حکم موضوع ، کلمه «سحت » مستعمل شده است ، (نجفی، بیتا) لذا چنین کلماتی در تبیین حکم موضوعاتی است که علی رغم حکم کراهت یا حرمت ، مخالف شئونات انسانی و باعث تنفر طبع و استکراه و استخباث نفس می گردد و آنچه در شرع حرام شده ، به علت خبث واقعی و ضرری است که در آن هاست ."