Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير مقابله مذهبي و خوشبختي معنوي بر سلامت روان زنان انجام شد. اين پژوهش از نوع همبستگي است كه به روش پيمايشي انجام شد و جامعه آن، كليه زنان فرهنگي شاغل در آموزش و پرورش شهرستان رباط كريم بودند. 120 نفر از افراد جامعه به روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي انتخاب شدند كه پرسشنامه هاي مورد نياز بر روي آنها اجرا گرديد. ابزارهاي مورد استفاده در اين پژوهش مقياس مقابله مذهبي، مقياس خوشبختي معنوي و پرسشنامه سلامت روان است. نتايج پژوهش به روش ضريب همبستگي، رگرسيون و آزمون F تحليل شد. متغير پيشبين، سبك مقابله مذهبي با دو سطح مثبت و منفي و خوشبختي معنوي؛ و متغير ملاك، سلامت روان با چهار سطح شكايات جسماني اضطراب و بيخوابي، نارساكنشوري اجتماعي و افسردگي بود. در تحليل رگرسيون، رابطه بين مقابله مذهبي مثبت و منفي، خوشبختي معنوي و متغيرهاي سلامت روان بررسي شد. نتايج نشان داد كه بين سبك مقابله مذهبي منفي و سلامت روان، همبستگي معنادار وجود دارد و بين سبك مقابله مذهبي مثبت با سلامت روان، همبستگي معناداري مشاهده نشد. همچنين بين خوشبختي معنوي با سلامت روان، همبستگي معنادار وجود دارد.
Machine summary:
3. یافتههای پژوهش جدول شماره 1: ضرایب همبستگی بین متغیرهای مقابله مذهبی مثبت و منفی، خوشبختی معنوی، سلامت روانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) در جدول «شماره 1» نتایج ضرایب همبستگی بین متغیرها و تحلیل رگرسیون بیان شده است.
بنابراین، بر اساس این یافتهها، افزایش میزان مقابله مذهبی منفی با افزایش نمره فرد در مقیاس سلامت روان همراه است و نیز افزایش میزان خوشبختی معنوی سبب کاهش نمره فرد در مقیاس سلامت روانی شده است.
به بیان دیگر مقابله مذهبی منفی رابطهای مستقیم و مثبت با نمره سلامت روانی دارد؛ پیشبینی خوشبختی معنوی نیز قادر است تا با ضریبی معادل 187/0- در معادله رگرسیون، سلامت روانی را پیشبینی نماید.
استاب (2008) رابطه مثبت بین گرایش به مذهب و احساس خرسندی را گزارش کرد و در تحقیق الیسون (2009) مشاهده شد افرادی که دارای گرایش مذهبی بالا هستند، دارای خشنودی بیشتری از زندگی نیز میباشند و شادکامی و نشاط بیشتری دارند و در مواجهه با رویدادهای رنجزای زندگی، پیامدهای روانی - اجتماعی منفی کمتری را نشان میدهند.
چنانچه معلمان دارای غنای روحی و روانی باشند و باورهایی داشته باشند که تأثیر آن را در زندگی فردی خود تجربه کردهاند و از سلامت روان خوبی برخوردار باشند، تأثیر شگرفی بر تربیت و پرورش دانش آموزانی خواهند داشت که قرار است برای آینده جامعه ایفای نقش نماید و این مهم در مورد زنان معلم با توجه به اهمیت نقش اجتماعی و خانوادگی آنها بسیار مهمتر و پررنگتر خواهد بود.