Abstract:
بینامتنی نظریهای است که با آن میتوان میان متن قدیم و جدید ارتباط برقرار کرد و بر غنای اثر ادبی افزود .به این دلیل، این پژوهش در نظر دارد با روش توصیفی و تحلیلی، اثر بینامتنی دینی را با رویکرد مفهومی مقاومت و با تأکید بر نظریۀ «کریستوا»، در اشعار مقاومت محمود درویش، شاعر فلسطینی، و قیصرامینپور، شاعر ایرانی، را مورد بازبینی قرار دهد. بینامتنی حوزههای بسیاری دارد امّا از آنجا که شاعران مذکور دریافتهاند قرآن، کتابهای آسمانی و شخصیتهای دینی، منبع مهمی برای آزادی انسانها هستند، با استفاده از بینامتنی دینی مردم را به جهاد علیه دشمن دعوت کردهاند، هرچند درویش از منابع یهودی ومسیحی به صورت نفی متوازی و کلّی بیشتر استفاده کردهاست و امینپور از نفی متوازی و جزیی بهره بردهاست .بینامتنی در اشعار درویش نسبت به امینپور، وضوح بیشتری دارد.کاربرد بینامتنی دینی در سه حوزۀ اسلام، مسیحیت و یهود، بیانگر تعامل دو شاعر با این ادیان است واختلاط دینی که درویش و امینپور در اشعار خود به کاربردهاند، امری است که دولتها میتوانند در سایۀ آن اختلافات مذهبی خود را کنارگذارند و به نوعی همزیستی مسالمتآمیز دست یابند.
Machine summary:
"بینامتنی حوزه های بسیاری دارد اما از آنجا که شاعران مذکور دریافته اند قرآن ، کتاب های آسمانی و شخصیت های دینی، منبع مهمی برای آزادی انسان ها هستند، با استفاده از بینامتنی دینی مردم را به جهاد علیه دشــمن دعوت کرده اند، هرچند درویش از منابع یهودی ومســیحی به صــورت نفی متوازی و کلی بیشــتر اســتفاده کرده اســت و امین پور از نفی متوازی و جزیی بهره برده اســت .
پژوهش حاضر به دنبال یافتن جواب این مسئله است که محمود درویش و قیصر امین پور از کدام یک از انواع بینامتنی دینی در متون خود اسـتفاده کرده اند و تا چه حد توانسـته اند از آن برای پیشـبرد بهتر مفاهیم خود به خواننده کمک بگیرند و دیگر اینکه کدام یک از آنها در استفاده از آن موفق تر عمل کرده است و درصد به کارگیری کدام یک از انواع بینامتنی، دراشعار این دو بیشتر است .
درویش در قصیدة «ماساة النرجس ، ملهاةالفضه » نام اسماعیل را این گونه وارد کرده است : یجرون فی الدنیا لعل الدرب یأخذهم إلی درب النجاة من الشتات / لم یسألوا عما وراء مصیرهم و قبورهم ، ما شأنهم بعد القیامۀ؟ / ما شأنهم إن کان إسماعیل أم إسحق شاة للإله ؟ (درویش ،١٩٩٤،ج ٢: ٤٢٣) درویش ، اسماعیل را فرامیخواند تااشاره به نام کسانی کند که حاضرند در راه وطن از زندگی خود بگذرند و بااستفاده از بینامتنی کلی، بین معنای متن غایب و متن حاضر که رضایت فلسطینی ها را برای شهادت در راه میهن نشان میدهد، مشابهت ایجاد کند اما امین پور با استفاده از حوزة تصویرسازی و بینامتنی متوازی، مخالف با متن غایب عمل کرده است واسماعیل را به مثابه نفس خود در نظرگرفته که حاضر نیست در راه خدا قیام کند، به طوریکه حتی در خیال نیز حاضر نمیشود تا او را ذبح کند: حتی خیال نای اسماعیل خود را / همسایه با تصویری از خنجر نکردیم / بیدست وپاتر از دل خود کس ندیدیم / زان رو که رقصی با تن بی سر نکردیم ."