Abstract:
هدف این مقاله، معرفی کاربردهای رویکرد تعادل عمومی محاسبهپذیر در تجزیه و تحلیل کششهای قیمتی است. به عنوان یک نمونه کاربردی، کشش قیمتی تقاضای برق مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق از یک الگوی تعادل عمومی محاسبهپذیر برای اقتصاد ایران با فرض یک اقتصاد باز و کوچک استفاده شده است. در چارچوب مدل تعادل عمومی پیشنهادی، چگونگی محاسبه سهم خانوارها و فعالیتهای تولیدی از کشش قیمتی کل تقاضای برق و همچنین نحوه تجزیه اثرات کشش قیمتی تقاضای برق در فعالیتهای تولیدی به «اثر مقیاس»، «اثر جانشینی (برقبری)» و «اثر تخصیص مجدد» معرفی شده است.
نتایج نشان میدهد که با افزایش 100 درصدی قیمت نهاده برق، تقاضای برق در کوتاهمدت به میزان 78/8 درصد کاهش یافته است. از این مقدار حدود 32/0 واحد درصد از کاهش تقاضای برق مربوط به خانوارها بوده و حدود 46/8 واحد درصد نیز سهم فعالیتهای تولیدی است. در فعالیتهای تولیدی نیز تغییر در برقبری با 63/5 واحد درصد بیشترین اثر را به خود اختصاص داده است. اثر مقیاس و اثر تخصیص مجدد نیز موجب کاهش تقاضای برق فعالیتهای تولیدی به ترتیب به میزان 06/1 و 12/0 واحد درصد شدهاند. از میان فعالیتهای تولیدی، فعالیتهای «خدمات عمدهفروشی و خردهفروشی» و «فلزات و کانیهای غیر فلزی» بیشترین نقش را در اثر جانشینی دارند. به گونهای که در کوتاهمدت این دو فعالیت از کل 63/5 واحد درصد اثر جانشینی، به ترتیب 27/2 و 84/1 واحد درصد از تغییر تقاضا را به خود اختصاص دادهاند.
Machine summary:
در چارچوب مدل تعادل عمومی پیشنهادی، چگونگی محاسبه سهم خانوارها و فعالیت های تولیدی از کشش قیمتی کل تقاضای برق و همچنین نحوه تجزیه اثرات کشش قیمتی تقاضای برق در فعالیت های تولیدی به «اثر مقیاس »، «اثر جانشینی (برق بری)» و «اثر تخصیص مجدد» معرفی شده است .
همچنین ، مقدار کشش تقاضا تعیین کننده چگونگی و میزان تغییر رفتار کارگزاران اقتصادی در اثر سیاست مالیات بر کالاهای ناشایست است (٢٠٠٩ ,Goel) و لذا در تعیین نرخ این مالیات باید مورد توجه قرار گیرد.
از این رو بخش دوم ضمن مرور اجمالی بر مطالعات صورت گرفته در این زمینه ، به بررسی و تبیین اثرات تعادل عمومی ناشی از تغییر قیمت نهاده برق و مکانیسم های تعدیل در تقاضای برق در چند گام تکرار شونده میپردازد.
به طور کلی در رویکرد تعادل عمومی روابط اثرگذاری و اثرپذیری ناشی از افزایش قیمت برق را میتوان این گونه بیان نمود: جانشینی عوامل تولید و کالاهای واسطه ای در هر یک از فعالیت های تولیدی به دنبال افزایش قیمت برق ؛ اثر قیمت بالاتر برق بر هزینه تولید و قیمت کالاهای غیر قابل تجارت که از طریق ساختار داده - ستانده منتقل میشود.
فرض میشود که فعالیت های تولیدی به دنبال حداقل سازی هزینه بر اساس قیمت های داده شده هستند و به این ترتیب سطح عرضه محصول ، صادرات و همچنین تقاضا از نهاده ها و همچنین کار و سرمایه را تعیین میکنند.
پس از محاسبه میزان تغییر تقاضای برق بر اثر افزایش قیمت ، میتوان عوامل موثر بر کشش را با دقت بیشتر مورد تحلیل و بررسی قرار داد.