Abstract:
حمله ويرانگر مغول، جامعه و اقتصاد ايراني را با بحراني جدي مواجه نمود و براي چند دهه فعاليت هاي اقتصادي را در محاق فرو برد. بازشناخت انديشه و كنش دولتمردان و انديشمندان مسلمان در برخورد با وضعيت موجود، ضمن اينكه سهم آنها را در سير تفكر اقتصادي و اجتماعي اين عصر نشان مي دهد، فهم بهتر ساختار اجتماعي و اقتصادي ايران عهد ايلخانان را در خود دارد. نوشتار حاضر با طرح اين سوال كه مباني حِكمي و اخلاقي نصيرالدين طوسي شرايط سياسي و اقتصادي زمانه وي در انديشه هاي اقتصادي او چه جايگاهي داشته است؟ دستاورد تحقيق حاكي از اين است كه نصيرالدين انديشه هاي اقتصادي خود را در پرتو اصول اخلاقي و ضرورت تامين محبت، امنيت و عدالت اقتصادي مطرح ساخته است. وي علاوه بر تبيين اقتصاد فردي و خانوادگي، به جايگاه اقتصاد در جامعه پرداخته و سعي در تبيين اقتصاد سياسي با رويكرد اخلاقي و روانشناختي كرده است. در همين جهت، مقاله حاضر با ابتناي بر تاثير شرايط زماني عهد ايلخانان، بازشناخت انديشه هاي اقتصادي وي را مورد بررسي قرار مي دهد.
Machine summary:
"خواجـه نصـیرالدین کـه خـود شخصیتی جامع الاطراف و جهان وطن داشت ، به عنوان اندیشمندی شیعی و قائـل بـه عـدل و مدارا در سلوک اعتقادی و مهم تر رفتارهای اجتماعی و اقتصادی؛ با اهتمام به شرایط حاکم بـر عصر خود و درک مدارای اعتقادی مغول ها، ایجاد هم گرایی و همبستگی در جامعـه مغـول زده قلمرو اسلامی را با دو هدف : ١- احیای جامعه و اقتصاد و رهایی از گسست و بحران حاصـل از هجوم و نابسامانیهای پس از حاکمیت مغول ٢- مقابله با رفتارهای غیرمدنی مغول در قالب بومی کردن ایشان و و پذیرش سنن و آداب فرهنگی و مدنی ایرانـی دنبـال مـیکـرده اسـت .
از این حیث ، نصیرالدین طوسی با اشراف بر واقعیت های عصر خویش و نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی (و به تبع آن نابسامانیهای اجتماعی) موجود، از منظر عدل و مدارا دیدگاه های اقتصادی خود را مطرح کرده است و در ایـن رهگـذر، ضـرورت رعایـت قانون از سوی فرمان روا (هرچند قانون یاسای چنگیزی و حاکم ، ایلخان نامسلمان باشد)؛ امیـد بخشیدن به رعایا و کاستن از روحیه یأس و انفعال حاکم ؛ تلاش برای مهار رفتارهای گریـز از مرکز سران نظامی مغول در سیاست و اقتصاد؛ هموار کـردن زمینـه هـای هـم گرایـی جامعـه و حکومت با تشویق ایلخانان به رعایت عدل و اهتمام به اهل قلم ؛ تشویق رعایا به کار و تـلاش بیشتر در جهت ماندگاری سـاختار حیـات اجتمـاعی؛ تشـویق علـم و فرهنـگ و حمایـت ز اندیشمندان و عالمان به عنوان مغز متفکر جامعه در برابر قوم غالب را مورد نظر داشـته اسـت ."