Abstract:
مقاله حاضر سعی دارد، ضمن بیان چیستی و تعریف «فلسفه فقه»، به رابطه آن با دیگر فلسفه های مضاف مرتبط و همگن نظیر فلسفه دین و فلسفه معرفت دینی بپردازد.
فلسفه فقه ـ به عنوان یکی از فلسفه های مضاف ـ به مطالعه عقلانی و فلسفی درباره دانش فقه می پردازد و از این منظر که دانش فقه یکی از ساحت ها و رشته های معرفت دینی است، فلسفه فقه ارتباط وثیقی با فلسفه معرفت دینی دارد و ذیل آن تعریف خواهد شد. توجه شود که، از طرفی، فلسفه معرفت دینی یکی از محورهای کلان در فلسفه دین قلمداد می شود و، از طرفی دیگر، نسبت و مناسبات فلسفه فقه با فلسفه دین نیز مشخص خواهد شد. ازاین رو، با نشان دادن نسبت و مناسبات فلسفه فقه با فلسفه دین و فلسفه معرفت دینی، رابطه فلسفه فقه با فلسفه مضاف به سایر معارف دینی و همچنین منزلت و جایگاه هر یک در این منظومه معلوم خواهد شد. برآیند نسبت سنجی دانش های یادشده تعیین رابطه هایی نظیر عام یا خاص بودن، زیربنا یا روبنا بودن، و تولیدی یا مصرفی بودن است. برخی از این دانش ها، ضمن اینکه نسبت به «مضاف الیه» خود نقش اساسی و مبنایی دارند، نسبت به دیگر دانش های همگن روبنا، مصرف کننده و تغذیه کننده اند و برخی فلسفه های مضاف، به دلیل پیشینی و عام بودن، نسبت به دیگر فلسفه های مضاف نقش زیرساختی دارند. با تعیین نقش و جایگاه هر یک، می توان درباره انتظارات خود از این گونه دانش ها داوری نمود. در غیر این صورت، فلسفه های مضاف، به ویژه فلسفه های یادشده، صرفا یک امر انتزاعی و غیرکارآمد بوده، هیچ گونه تحولی در مضاف الیه خود ایجاد نخواهد کرد.
Machine summary:
"فلسفۀ فقه ـ به عنوان یکی از فلسفه های مضاف ـ به مطالعۀ عقلانی و فلسفی دربارة دانش فقه میپردازد و از این منظر که دانـش فقـه یکـی از سـاحت هـا و رشته های معرفت دینی است ، فلسفۀ فقه ارتباط وثیقی بـا فلسـفۀ معرفـت دینـی دارد و ذیل آن تعریف خواهد شد.
با این حساب ، دامنۀ فلسـفه فقـه ، هـم از لحاظ موضوع و هم از لحاظ مسائل ، نسبت به فلسفۀ دین و فلسفۀ معرفت دینـی بمعنی الاعم محدودتر و جزئیتر است و فلسفۀ فقه به نـوعی بـر فلسـفۀ دیـن و فلسفۀ معرفت دینی استوار است ، در حالی کـه نسـبت آن بـا سـایر فلسـفه هـای مضاف به معرفت دینی (بمعنی الاخص ) متفاوت است ، که در ادامـه بـه تفکیـک بدان اشاره خواهد شد.
در فلسفه اخلاق ، وقتی علم اخلاق به مثابه کلان دستگاه معرفتی مورد مطالعـه قرار میگیرد و رسالت آن نیز تحلیل «دربارة» اخلاق میباشد، مسائل محوری آن عبارت اند از: / - ماهیت شناسی دانش اخلاق [از تعاریف فقه ، تبیین عناصر و مؤلفه های آن و اموری از این دست ]، موضوع شناسی ، پیشینیه کـاوی و تحـولات و تطـورات آن ، منبــع شناســی ، قلمروشناســی (شــناخت هندســه و گســتره )، روش شناســی و رهیافت شناسی آن ، مبادی پژوهشی دانش اخلاق (پیش فرض ها، مبـانی و مبـادی علمــی و غیرعلمــی )، غایــت شناســی، کارکردشناســی آن ، مطالعــات تطبیقــی گرایش های اخلاقی، آسیب شناسی، و نسبت و مناسبات دانش اخلاق بـا علـوم و رشته های علمی همگن و مرتبط ."