Abstract:
عربستان یک قدرت منطقهای است و سیاست خارجی آن از سطوح داخلی، منطقهای و ساختاری یا فرامنطقهای اثر میپذیرد. ناسازواریهای مناسبات کنونی قدرت در این کشور (عدول از رویکرد سنتی واگذاری قدرت)، کانون قدرت و سیاست را تحت تاثیر قرار داده که این امر، گویای فصل جدیدی از مسائل امنیتی در عربستان و منطقه خواهد بود؛ بهطوریکه تبارشناسی سیاست خارجی عربستان سعودی علاوه بر شناخت متغیرهای داخلی به علم و آگاهی از نقش این کشور در معادلات منطقهای، سازمانها و ائتلافهایی نیاز دارد که در آن عضویت دارد و سازمان همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب در زمره این بررسیها هستند. در واقع این پژوهش بهدنبال بررسی نقش محمد بن سلمان در صورت تحقق سناریوی احتمالی پادشاهی او در عربستان و منطقه به عنوان فردی تاثیرگذار در صحنه سیاست و قدرت عربستان در رابطه با سازمان همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب است. به عبارت دیگر، واکاوی متغیرهای واگرا یا همگرا با عنایت به نقش و میزان اثرگذاری و اثرپذیری محمد بن سلمان در عرصه داخلی و خارجی عربستان و ارتباط توامان این دو حوزه در عربستان و آینده منطقه با تاکید بر موارد مطالعه (سازمان همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب) مد نظر است؛ لذا رویکرد مورد استفاده در این پژوهش تاریخی ـ تحلیلی است.
Machine summary:
"راهگشا از آن جهت که آمادهسازی منطقهای را برای طرحریزی استیلا همانند عرصه داخلی در دستیابی به اریکه قدرت در عربستان فراهم میکند، کارساز از آن رو که در صورت موفقیت در فرایند به تختنشینی خواهد توانست مقدمات محور شدن و هژمون کردن خود را با توجه به گفتمانسازیهای تلویحی کنونی و ارائه شده توسط وی در این سازمان (در نشست اقتصادی اعضای شورا در ریاض و همچنین در پانزدهمین نشست دورهای وزیران دفاع کشورهای عضو شورای همکاری در ریاض) در آینده برایش فراهم آورد؛ بهطوریکه تأکید محمد بن سلمان بر تشکیل اتحادیه در ذیل همین موضوع است.
روی هم رفته، عربستان سعودی از ابتدای تشکیل دو سازمان مذکور از آنها به عنوان ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به سیاستهای خود استفاده کرده است؛ اما باید این نکته را مورد توجه اساسی قرار داد که در دوره محمد بن سلمان، روابط این کشور با سازمان همکاری خلیج فارس به دلیل وزن استراتژیک آن متحول خواهد شد؛ زیرا در سایه فرایندهای اعتمادسازی و امنیتیسازی با کشورهای عضو هم به رهیافت برنامهای و اهداف منطقهای خود در همراهسازیها ادامه خواهد داد ـ که چالش هژمونیشدن را با تحمیل تدریجی از سلسله مراتبی بودن نظم مدیریت یافته تازه نیز شامل میشودـ و هم بر گستراندن حوزههای نفوذ خود از طریق اجماع، همکاری و شورایی (نه روابط یکجانبه، دوجانبه یا سهجانبه) خواهد پرداخت."