Abstract:
در طول تاریخ بشریت, سلطههای گوناگون همواره انسانها را تهدید میکردهاند. سلطه با توجه به ماهیت خود دارای ابعاد بیرونی و درونی است. این مقاله استدلال میکند که سلطه در دنیای مدرن بیشتر از سمت سلطههای بیرونی به سلطههای درونی کشیده شده است و در واقع ابعاد آن به صورت جنبههای ناملموس و درونی به جهت حفظ قدرت و سیطرة نظامهای غربی و ایدئولوژیهای حاکم بر آنها درآمده است.
Machine summary:
"نتیجه گیری این نوشته با زیرعنوان (تبارشناسی مفهوم سلطه در ذهنیتهای پیشامدرن , مدرن و پسامدرن که در صدد بود مفهوم سلطه را از طریق توسل به شیوه های مختلف عملیات روانی در طول تاریخ جست وجو کند, در ابتدا ضمن کاوش نظام سلطه بر مبنای سودجویی از فنون اثرگذاری و کنترل رفتار در نظامهای پیشامدرن به بررسی الگوهای اجتماعی به عنوان بستر یاریکنندة تئوریسینهای عملیات روانی در نظامهای غربی پرداخته و ضمن شرح دو الگوی بنیادین و مسلط در دهه های قبل یعنی الگوهای رفتاری و شناختی ـ کارکردی, مشخص شد که چگونه نظام های غربی با سود جستن از این الگوهای مسلط و ترویج آنها در کشورهای حاشیه ای به نوعی با درافتادن در چاله هرز محافظه کاری و دوری جستن از تغییرات بنیادین درصدد حفظ استحکام بنیانهای نظام خود برآمد و در طی این طریق با استفاده از امکانات و تواناییهای وسیع مالی اقدام به گسترش این حوزه ها در الگوهای دانشگاهی درکشورهای حاشیه ای کرده و به این ترتیب موفق شده است این کشورها را در چارچوب موافقان این نظام درآورد و یا حداقل آنها را در کنترل نگه داشته و جلوی هرگونه تغییرات بنیادین ضدسرمایه دارانه را در درون به دست گیرد."