Abstract:
ابن سینا در نمط پنجم کتاب اشارات خود طی یک فصل و ضمن یک استدلال، از امکان حوادث بحث به میان می آورد. خوانش شارحین اشارات از این استدلال آن بوده است که ابنسینا در این فصل صرفا در صدد اثبات آن است که هر حادثی ممکن است و به سبب همین امکان هم مسبوق به ماده است. این خوانش کامل نیست و نمی تواند چرایی این بحث را در نمط پنجم اشارات توجیه کند. خوانش دیگری می گوید ابنسینا می خواهد با این استدلال قدیم بودن عالم را اثبات کند. با آنکه این خوانش به خوانش مختار نزدیک تر است اما باز هم دقیق نیست. بر اساس خوانش مختار، بر مبنای خط سیر کلی مباحث نمط پنجم اشارات نشان داده خواهد شد که بیان این قاعده به تنهایی نمی تواند هدف اصلی و نهایی ابنسینا از این فصل باشد بلکه وی در اینجا در پی آن است تا بر اساس اثبات مسبوقیت حادث به ماده، معقول بودن یک حدوث نخستین را زیر سوال ببرد. اگر هر حادثی مسبوق به ماده است، آنگاه تصور یک حادث نخستین مثل حادث بودن فعل بی واسطه الهی و یا اصل عالم مادی، تصوری پارادوکسیکال است.
Machine summary:
بر اساس خوانش مختار، بر مبنای خط سیر کلی مباحث نمط پنجم اشارات نشان داده خواهد شد که بیان این قاعده به تنهایی نمی تواند هدف اصلی و نهایی ابن سینا از این فصل باشد بلکه وی در اینجا در پی آن است تا بر اساس اثبات مسبوقیت حادث به ماده ، معقول بودن یک حدوث نخستین را زیر سوال ببرد.
بر اساس این خوانش هدف ابن سینا صرفا آن نیست که وجود و ماهیت زمان را بیان کند و یا نشان دهد که هر حادثی مسبوق به ماده است ؛ بلکه او میخواهد با توسل به این اصل ، نشان دهد که نظریه حدوث زمانی با پارادوکس مواجه میشود، چرا که اگر چیزی به معنای دقیق کلمه حادث است – یعنی مسبوق به عدم – آنگاه نمیتواند مسبوق به ماده باشد.
بر اساس آنچه از خط سیر کلی نمط پنجم گذشت ، خوانش مختار ما از استدلال بر مبنای امکان که در فصل ششم ارائه شده ، آن است که با وجود آنکه عبارات شیخ تنها به اثبات مسبوقیت حادث به ماده محدود است اما با توجه به مساله اصلی ابن سینا در نمط پنجم ، اثبات مسبوقیت حادث به ماده نمیتواند منظور اصلی ابن سینا در اینجا باشد؛ بلکه این استدلال ، تنها بخشی از یک استدلال مفصل تر است که ابن سینا به وسیله آن نتیجه می گیرد که امکان ندارد که فعل بیواسطه الهی و نیز اصل عالم مادی حادث باشند.