Abstract:
فرانسه که یکی از کشورهای بزرگ اروپایی است منافع سیاسی و اقتصادی بی شماری در منطقه
خاورمیانه دارد. با این حال این کشور به علت نداشتن ابزارهای مناسب و کافی برای دستیابی به اهداف
خود در این منطقه تلا میکند با همسویی بیشتر با امریکا استفاده از منابع و امکانات اقتصادی و به
کارگیری دیپلماسی فعال برای خود میدان عملی به منظور تاثیرگذاری بر معادلات بین المللی پیدا کند.
مقاله حاضر سعی دارد ضمن بررسی پیشینه روابط فرانسه با منطقه خاورمیانه نگر دولت جدید این
کشور را به مسائل، عمده این منطقه تبیین کند.
Machine summary:
"با این حال، این کشور به علت نداشتن ابزارهای مناسب و کافی برای دستیابی به اهداف خود در این منطقه تلاش میکند با همسویی بیشتر با امریکا، استفاده از منابع و امکانات اقتصادی و به کارگیری دیپلماسی فعال برای خود میدان عملی به منظور تأثیرگذاری بر معادلات بینالمللی پیدا کند.
از این رو، سارکوزی از هنگام به قدرت رسیدن در می 2007، آتلانتیکگرایی را به عنوان عنصری جدید وارد سیاست خارجی فرانسه کرده است تا فرصت مانور بیشتری برای فرانسه به منظور گسترش نفوذ خود در خاورمیانه فراهم آورد.
اما سارکوزی به عنوان سیاستمداری عملگرا با مشاهده ضعف دولت امریکا در نتیجة ناکامی مداخلات نظامی آن کشور در عراق و افغانستان و با توجه به تمایل بوش در دوره دوم ریاستجمهوری خود به جلب موافقت متحدین بیشتری با خود، بر آن شد با نشان دادن آمادگی خود برای برعهده گرفتن مسئولیتهای بیشتر (از جمله اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان) زمینه افزایش نفوذ فرانسه را در معادلات بینالمللی و تأمین هرچه بیشتر منافع سیاسی و اقتصادی این کشور فراهم کند.
دولت جدید فرانسه که نقشآفرینی در حل و فصل مسائل بینالمللی را به منظور ارتقای وجهه و اعتبار فرانسه در صحنه بینالملل ضروری احساس میکند، با نزدیکی بیشتر به اسرائیل تلاش کرده است نظر مثبت این رژیم را به خود جلب و موجبات تأثیرگذاری بیشتر خود را بر رفتارهای سیاست خارجی آن فراهم کند.
فرانسه نیز فضا را برای گسترش نفوذ خود در حوزه خلیج فارس مناسب ارزیابی کرد تا جایی که به اعتقاد برخی صاحبنظران، این حوزه به دنبال سقوط رژیم صدام در عراق، به محور اصلی سیاست عربی فرانسه تبدیل شده است."