Abstract:
مفاهیم سیاسی از طریق ارتباطات معنایی بینابینی به یکدیگر پیوند خورده و در کلیت خود به نظامهای گفتمانی موجودیت و سامان میبخشند. سه مؤلفهی "جامعهی سیاسی"، "سیاست" و "سیاستگذاری عمومی"، همبستگیهای نظاممندی با یکدیگر دارند. پولیتی با بُعدی «نهادی» دربردارندهی بنیادهای سیاست و شکل حکومت بوده و بسترسازی اقدام کنشگران عرصهی قدرت را امکانپذیر میسازد. مؤلفهی سیاست، در قالبی «رویهای» و تلفیقی از روشهای سازش و منازعه، هستهی مرکزی فعالیتهای نظام سیاسی است. ماهیت «مسالهمحور» و جوهرهی هنجارآفرین سیاستگذاری عمومی، مقاصد سیاسی را صورتبندی و در دستور کار دولت قرار میدهد. نوشتار حاضر با به کارگیری روش تاریخی _ مقایسهای، پیوندهای مفهومی این سه مؤلفه را در عصر پهلوی دوم مورد واکاوی قرار میدهد.
Political concepts merge through semantic relations and organize discursive systems. Polity، politics and public policy have systematic links together. Polity with "institutional" dimension includes foundations of Politics and Forms of government and enables actions of power actors. Politics with "procedural" dimension and combination of conflict and cooperation is central core of political system. The problem solving method and "normative" content of public policy formulate political aims and offers them in agenda setting of state. This article examines conceptual links among polity، politics and public policy in the "Second Pahlavi" era with emphasizing on the comparative-historical methods.
Machine summary:
تحلیل مفهومی روابط جامعه سیاسی، سیاست و سیاستگذاری عمومی در عصر پهلوی دوم (١٣٥٧-١٣٤٢) 1 علیرضا حیدری استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فرهنگیان (تاریخ دریافت : ٩٣/١١/٢ تاریخ پذیرش : ٩٤/١/١٧) چکیده مفاهیم سیاسی از طریق ارتباطات معنایی بینابینی به یکدیگر پیوند خورده و در کلیت خود به نظام - های گفتمانی موجودیت و سامان میبخشند.
هدف اصلی این نوشتار، مطالعه خاستگاه و فرایند تکامل و نیز تشخیص و توصیف روابط مؤلفه های جامعه ی سیاسی، سیاست و سیاستگذاری عمومی در عصر پهلوی دوم و مقایسه ی آن ها با تحولات مفهومی این پدیده های سیاسی در نظام های لیبرال دموکراسی میباشد.
براین اساس ، فرضیه ی اصلی پژوهش این است که در ساختار "اقتدارگرای" نظام سیاسی پهلوی دوم ، پیوندهای وثیقی بین متغیرهای سه گانه ی جامعه ی سیاسی، سیاست و سیاستگذاری عمومی، به گونه ای متعارض و متفاوت از شرایط تکوین آن ها در نظام های سیاسی "دموکراتیک " ظهور یافت .
(هیوود،٦١٢:١٣٨٩) از این رو، میتوان این گونه نتیجه گرفت که در متون تخصصی علوم سیاسی، جامعه سیاسی به "مبانی بنیادین سیاست " ارجاع داده میشود و از این رهگذر، نحوه - ی تشکیل و پیدایش نهادهای تأسیسی عمده ی سیاسی نظیر حکومت و دولت به عنوان ساختارها و کارگزارانی با ماهیت اقتداری و نیز قواعد و هنجارهای پایه ای به ویژه قوانین اساسی مورد بررسی قرار میگیرند.