Abstract:
رفتارهای تخریب گرانه جوانان در جامعه، بخشی از رفتارهای نابهنجار و پرخاشگرانهای است که جوانان و نوجوانان بدون هیچ گونه بهره مادی مرتکب آن میشوند. چنین رفتارهایی همواره خسارتهای زیادی بر پیکره جامعه تحمیل میکند. در واقع این پدیده اجتماعی که خاصیتی فراگیر و جهانی دارد، وندالیسم نامیده میشود و با توسعه شهرنشینی در اشکال و ابعاد مختلف گسترش بسیار یافته است. لازم به تذکر است که همچون سایر پدیدههای اجتماعی، عوامل مختلفی در بروز رفتار وندالیستی جوانان و نوجوانان اثر گذار است. هدف مقاله حاضر شناخت رفتار وندالیستی جوانان در شهر و تاثیر بیگانگی اجتماعی بر آن است. روش تحقیق اسنادی و پیمایشی است. نمونة مورد مطالعه براساس فرمول کوکران 350 نفر تعیین شده است. 7/55 درصد ازجوانان مورد مطالعه پسر و 3/44 درصد دختر بودهاند. متوسط میزان احساس بیگانگی اجتماعی در جوانان برابر 03/26±19/59 و میزان گرایش به رفتارهای وندالیستی برابر 98/13±23/17 محاسبه شده است. مطالعه نظری و تجربی موید این واقعیت است که پسران با توجه به آزادی عمل در فضای اجتماعی جامعه شهری و همچنین نگرش مردسالاری جامعه به پسران، بیشتر از دختران به رفتارهای تخریب گرانه و ویرانگر میپردازند. فرزندان خانوادههایی که از لحاظ اقتصادی - اجتماعی در طبقه پایین قرار دارند و نسبت به طبقات بالاتر از برخی امکانات و تسهیلات شهری محرومند به دلیل محدودیتهای مالی و عدم وجود راههای قانونی برای دسترسی به این گونه امکانات و تسهیلات به رفتارهای وندالیستی از جمله تخریب اموال و اثاثیه شهری دامن میزنند. همچنین رفتارهای تخریب گرانه و ویرانگر ناشی از بریدگی و عدم پیوند فرد با جامعه شهری (بیگانگی اجتماعی) است. در نتیجه این رفتارها در بسیاری از مواقع منعکس کننده میل وافر جوانان به ابراز خشم و نارضایتی در برابر اجحاف، اجبار،تبعیض، اقتدار آمرانه، تحدید آزادیهای فردی، نابرابری و بیعدالتی ساختارها، سازمانها و نهادهای جامعة شهری سلطه گر است.
Machine summary:
"در واقع وندالیسم و رفتارهای مشابه آن از نظر فردیبرگ نشانة تنفر و نیز واکنش نامطبوع فرد به شرایط بیرونی و بازبینی نامعقول نظـام ارزش هـا و هنجارهای اجتماعی مسلطی است که فرد آن را غیرمنصفانه و تبعیضی می دانـد؛ ایـن هنجارهـا هـم علت خودباختگی و هم مانع تحقق و شکوفایی نیازها و استعدادهای نهفته آدمی اند (تبریـزی ، ١٣٨٣: .
از دیدگاه جامعه شناسان انتقـادی ، نظـام اجتمـاعی همراه با ارزش های فرهنگی و قواعد رفتاری و هنجارها اموری در نظر گرفته شده اند که از وجود خود انسان برخاسته اند، از آن جدا افتاده اند، بیگانه شده اند و در برابر وی قرار گرفته اند و وجـود خـود را بـر آفرینندگان خویش تحمیل کرده اند.
زیرا نظام اجتماعی همراه با ارزش های فرهنگی ، قواعد رفتاری و هنجارهای پذیرفته شدة آن اموری به نظر مـی رسـند کـه از وجـود انسـان سرچشمه گرفته اند، از آن بیگانه شده اند، در برابر وی قرار گرفته اند و وجود خویش را بر آدمی تحمیـل کرده اند.
کنت کنیستون ١ استاد روان شناسی اجتماعی دانشگاه هاروارد٢ در نظریه بیگانگی خود جوانان را 2 بیگانه هایی در نظر می گیرد که ستیز با نظم موجود و نفـی کامـل آنچـه را کـه ارزش هـای مسـلط 1 Keniston 2 Dominat Values فرهنگ جامعه خوانده می شود، فضیلت می دانند."