Abstract:
ایجاد بی ثباتی در امنیت یک منطقه جغرافیایی از دو مولفه “درون زا” و “بیرون زا” ناشی می شود و هر یک از این مولفه ها متاثر از دیگری است. پیکربندی امنیت منطقه خلیج فارس نیز متاثر از این دو مولفه است. ساختار نظام های سیاسی منطقه خلیج فارس به عنوان عامل درونی، بر امنیت منطقه اثر می گذارند و آن را با تهدیداتی مواجه می سازند. هویت های متضاد هر یک از این نظام های سیاسی در کنار خاستگاه های اجتماعی آن، موجودیت دیگر نظام ها را با مخاطره مواجه کرده و در برخی موارد موجودیت آن را تضعیف و یا تهدید می کند. در این مقاله ضمن تبیین ویژیگی ها و تفاوت های بنیادین حاکم بر نظام های سیاسی منطقه خلیج فارس، ابتدا الگوهایی که امنیت منطقه را تهدید می کند مورد اشاره قرار گرفته، سپس به تشریح تاثیرات ژئوپلتیکی هر یک از این نظام های سیاسی در ایجاد بی ثباتی در منطقه پرداخته شده است.
Machine summary:
منطقـه ژئـوپلیتیکی خلیج فارس ، دربرگیرنده هشـت کشـور ایـران ، عربسـتان سـعودی، عـراق ، کویـت ، امـارات متحده عربی، قطر، عمان و بحرین است که هریک از آنها با در پیش گـرفتن سیاسـت هـای مختلف درصدد کسب قدرت بیشتر، ارتقای وزن ژئوپلیتیکی خـود و اثرگـذاری بیشـتر در ایـن منطقه ژئوپلیتیکی هستند؛ این مسائل عاملی شده اسـت تـا در نظـام منطقـه ای خلـیج فـارس شـاهد تعارض و بعضا تضاد منافع ملی و امنیت ملی هریک از نظـام هـای سیاسـی باشـیم ؛ بـا وجـود ایـن برخی مسائل عینی همچون تأمین امنیت کشورهای عربی، کاهش قلمرو نفوذ ایران یا هنجارهـای ارائه شده ازسوی ساختار نظام بین الملل ، باعث شده تـا نظـام هـای سیاسـی مسـتقر در ایـن منطقـه ژئوپلیتیکی برای رسیدن به اهـداف خـود، تصـمیمات مشـترک و عملکـرد متـوازن بـا یکـدیگر بگیرند.
حضور موزاییکی گروه های قومی ـ مذهبی و به تبع آن ژئوپلیتیک اقوام و مـذاهب از یکسو و شکل گیری ایـدئولوژی هـای گونـاگون ، کـه برخـی از آنهـا در تنـاقض و تضـاد بـا یکدیگر قرار دارند و طی تاریخ ، درصدد نفی یکدیگر بوده و هستند، باعث تنوع هویت در فضای سیاسی منطقه شده ، به گونه ای که در این منطقـه ، همـواره یـک تصـوری از هویـت و خود متفاوت از دیگری؛ در ظرف مکانی و فضایی جغرافیایی مشاهده می شود، به نحوی که این خود متفاوت ، حتی در بین گروه های قومیتی یکسان نیز مشاهده مـی شـود.
در این شـرایط ، ایـدئولوژی خاصـی در زمینه امنیت ملی ظاهر می شـود کـه مخصـوص رژیـم حـاکم اسـت و در نهایـت ، منجـر بـه جدایی دغدغه های امنیتی نظام سیاسی و آحاد ملت مورد نظر می گردد تا جایی که ملـت یـا گروه هایی از آنان خود به موضـوع امنیتـی تبـدیل مـی شـوند و تهدیـد علیـه حیـات سیاسـی حکومت تلقی میشوند و همین باعث می شود تا حکومت اسـتفاده از ابـزار زور و خشـونت را مشروع و حـق خـود بدانـد.