Abstract:
این مقاله دورنمای نواحی روستایی و روستاشناسی را با تاکید بر ایران در شرایط جدید و در حال ظهور، از جمله جهانی شدن و جامعه اطلاعاتی مورد بحث قرار میدهد. پرسش این است که چگونه تحولات جدید در فناوری و شکلگیری روندهای اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی در جامعه جدید امکانات و محدودیتهای متعدد و جدیدی را برای شناخت، مطالعه و توسعه و سیاستگذاری نواحی روستایی به وجود آورده است؟ این مقاله با کندوکاوی در پیشینه مطالعات روستایی در ایران و با اشاره به برخی از ویژگیها و ضعفهای عمده آنها، کاستیها را در مسائل کلانتر پژوهشی کشور تحلیل میکند و این دیدگاه را که روستا و روستاشناسی در جهان امروز به دلیل بهرهگیری از گفتمانهای حاکم قدرت در تحلیل روستا و مسائل آن، به حاشیه رفته است، رد میکند. تداوم روستانشینی بخش چشمگیری از جمعیت ایران و دیگر کشورها، پیدایش مسائل جدید در کنار مسائل سنتی روستایی، و وجود کاستیهای متعدد، دال بر بازنگری در رویکردها و روشها تلقی میشوند. تحول پارادیمی به پساساختارگرایی و پسانوگرایی زمینههای نظری و روششناختی این بازاندیشی و تجدیدنظرطلبی را فراهم کرده است.
This study examines the perspective in rural areas and rural studies in emerging era of globalization and information society with an emphasis on Iran. It looks at new development in technology، demographic and economic trends in rural areas and their impacts on the emergence of new possibilities and constraints in rural areas، which in turn are important for understanding and development of these areas. The present developments have highlighted the shortcomings related to theoretical، methodological and decision making issues and subsequently pinpoints the need for revising the traditional approaches and elaboration of new ones. It is expected that these revisions and adjustments are applied in development process. The present study reviews the existing rural studies and research in Iran and rejects the claim that these studies are futile and useless; It strongly believes that the shortcomings should be examined and analyzed in a more macro dimension in the country. This claim is challenged that new process has caused the downfall of rural studies and marginalization of rural areas. The issue that 30 percent of rural population still live in rural areas and new problems have been emerged in these areas، in parallel with the formation of new trends have urged the researchers to look at the shortcoming as an indicator of the imperativeness of a revision in traditional power based approach، and not as a sign of a decline in rural areas. The paradigm shift from positivism and structuralism to post structuralism and post modernism provide an enabling environment for theoretical and methodological revision.
Machine summary:
"این تحـول پـارادایمی بـیش از همه در پارادیم جدید توسعه و برنامه ریزی روستایی قابل مشاهده است که بـر خـلاف پارادایم قدیمی که دارای ماهیتی دستوالعملی ، متمرکز از بالا به پایین در طراحی و اجرا، راه حلهای استاندارد بر مبنای نظر و تـدوین کارشناسـان و بـا مشـارکت حـداقلی و یـا منفعلانه روستاییان بوده و در پی آن جوامـع روسـتایی در دام وابسـتگی بـه کـارگزاران فراروستایی (کمکهای دولت و متخصصـین بیرونـی ) گرفتـار شـده و از جریـان اصـلی توسعه کنار ماندند، در پارادایم جدید به طیف گسترده ای از مؤلفه های بـدیل (۱۰) کـه در (۱۱) مفاهیم و رویکردهایی چون «توسعه از پایین »، «توسعه از درون یا توسـعه درون زا» ، «توسعه انسانی »، «توسعه اجتماعی »، «توسعه تلفیقی »، «توسعه پایدار روستایی »، «توسـعه محلی »(۱۲)، «توسعه مشارکتی »، «ارزیابی مشارکتی روستایی »، «حکمرانی خوب »(۱۳)، «راه دیگر»(۱۴)، «راه سوم »(۱۵)، «دانـش بـومی »، «پسـا روسـتایی »(۱۶)، «جغرافیاهـای روسـتایی فراموش شده »(۱۷) و غیره نمود پیدا کرده تأکید می شود که می توان آنها را بطـور فزاینـده در آثار صاحبنظران و محققان این حوزه مطالعه ملاحظه کرد (برای مثال چمبـرز ۱۹۸۲، ۱۹۹۴؛ تیلور ۱۹۸۱؛ ویکنارجا ۱۹۹۱ فیلو ۱۹۹۲؛ مرداک و پـرات ۱۹۹۳؛ مـرداک ۲۰۰۰؛ جنکینز ۲۰۰۰؛ هوگارت و پانیاگوئا ۲۰۰۱؛ گریمز ۲۰۰۰؛گلنا و ماتیف ۲۰۰۹)."