Abstract:
امروزه دولتها تلاش میکنند در چهارچوب سیاست و دیپلماسی رسانهای خود افکار عمومی را برای اهداف و سیاستهای مورد نظرشان متقاعد کنند. در این راستا برنامه هستهای ایران یکی از مهمترین مواردی است که نشان میدهد رسانهها چگونه قادر به نقشآفرینی هستند و میتوانند زمینهساز اجرای سیاستها شوند. نوشتار حاضر بر مبنای نظریه سازهانگاری و با بهرهگیری از روش تحلیلی - مقایسهای، عمدتا بر سیاستهای رسانهای دولتهای احمدینژاد و روحانی متمرکز است. بر این اساس سئوال اصلی این است که سیاست رسانهای دولتهای احمدینژاد و روحانی در پیشبرد مذاکرات هستهای چه تفاوتهایی با هم داشته است؟ نتایج تحقیق نشان میدهد سیاست رسانهای هستهای دولت احمدینژاد به دلیل تاکید یکسویه بر اقناع افکار عمومی داخلی، زمینهساز اجماع جهانی علیه برنامه هستهای ایران شد. در حالیکه دولت روحانی با تاکید همزمان بر اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی، موجبات شکستن اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورد.
Machine summary:
"بـر این اساس سـئوال اصـلی ایـن اسـت کـه سیاسـت رسـانه ای دولـت هـای احمدی نژاد و روحانی در پیشبرد مذاکرات هسته ای چه تفاوت هایی با هـم داشته است ؟ نتایج تحقیق نشان میدهد سیاست رسانه ای هسته ای دولت احمدینژاد به دلیل تاکید یکسویه بر اقناع افکار عمومی داخلی، زمینه ساز اجماع جهانی علیه برنامه هسته ای ایران شد.
٥. کنش و رفتار ایران در مذاکرات هسته ای بعد از بررسی تعریف دولت های احمدینژاد و روحانی از هویت ، منافع و سیاست هسته ای باید رفتار ایران در رابطه با برنامه هسته ای را نیز مورد توجـه قـرارداد کـه در واقع بازتابی از چهارچوب فکری روسـای جمهـور دولـت هـای نهـم ، دهـم و یازدهم است ."