Abstract:
صاحبنظران زیادی، یا بوروکراسی را بهطور کامل تصدیق کرده یا آن را ناکارآمد و روبهزوال دانستهاند (تاریخچه). بههمیندلیل، ابعاد مختلف بورکراسی از منظرهای مختلف همواره، مورد نقد و بررسی بوده است (پیشینه). اما تاکنون میزان انطباقپذیری اصول آن با آموزههای اسلام، عیارسنجی نشده است (مسئله). اینکه چه اصولی از اصول بوروکراسی، در چه حد و با چه شرایطی مورد تایید اسلام است (سوال)، گمان ما این است که برخلاف رویه اندیشمندان غربی، که اغلب یا بهطورکلی بوروکراسی را نفی کرده یا کامل آن را تایید نمودهاند، اسلام ضمن تایید برخی از اصول آن، برای اجرای آن شرایط خاص و ویژهای دارد (فرضیه). در این مقاله، برای جمعآوری اطلاعات و تحلیل آن، از روش تفسیری و تطبیقی استفاده شده است (روش) تا راهی برای یافتن پاسخ سئوال بیابیم (هدف). بررسیها نشان میدهند هرچند کلیت اصول بوروکراسی را میتوان پذیرفت، ولی اسلام برای هر یک از اصول آن، ملاحظات و شرایطی داردکه در عمل ما را، به بازطراحی اساسی همچون ساختار اوربیتالی بهجای ساختار سلسلهمراتب هرمی رهنمون میسازد (یافته).
A lot of experts either have completely confirmed bureaucracy or have regarded it as inefficient and declining (History)، for this reason، different dimensions of bureaucracy from different perspectives have always been criticized and analyzed (Background)، however، the degree of the compatibility of its principles with Islam's teachings has not been evaluated (Problem)، that is: Which principles of bureaucracy، to what extent and with what conditions، are confirmed by Islam? (Question) Our assumption is that contrary to the practice of western thinkers which either have completely rejected bureaucracy or have completely confirmed it، Islam has specific conditions for its implementation while confirming some of its principles. (Hypothesis) In the present paper، interpretive and comparative methods were used in data collection and analysis (Methodology) in order to find an answer to the question. (Objective) Investigations show that although the totality of the principles of bureaucracy can be accepted، Islam has considerations and conditions for each of its principles which in practice lead us towards basic redesigning like orbital structure instead of hierarchical structure (Finding).
Machine summary:
"در این فرایند، تعـداد زیـادی بـا برشـمردن نکات منفی بوروکراسی، آن را مضر، مانع پیشرفت و روبه زوال معرفـی کـردهانـد؛ و عـدهای گفته اند که بوروکراسی پدیده ای مثبت ، مفیـد، لازم و اجتنـابناپـذیر اسـت و بـزرگنمـایی نواقص آن، ناشی از خصومت و ضدیت کسانی است که بوروکراسی منافع شخصی و حزبی آنها را محدود کرده است ؛ اما مسلم است که این پدیده، با وجود گذشت بیش از یک قرن از بروز و ظهور رسمی خود، همچنـان بـه حیـات و نقـش خـویش ادامـه مـیدهـد و تـاکنون جایگزین قابل پذیرشی نیز برای آن معرفی نشده است .
سلسله مراتب میتوان گفت مهم ترین رکن بوروکراسی، اصل سلسله مراتب است ؛ به گونه ایکه در بـسیاری از تعاریف ، این دو را معادل هم قلمداد کـردهانـد؛ چنـانکـه کـوئن در تعریـف بوروکراسـی مینویسد: «بوروکراسی به سلسله مراتبـی از اقتـدار و مـسئولیت اطـلاق مـیشـود کـه یـک سازمان رسمی برای هماهنگ ساختن فعالیت هایش و رسیدن به اهداف تعیـین شـدهاش، از آن استفاده می کند» (کـوئن ، ١٣٧٥: ٢٨٣).
(٢٦٦ این اصل ، نه تنها مغایرتی با آموزههای اسلام ندارد، بلکه در موارد متعددی مورد حمایت و تأکید اولیای الهی، به ویژه امام علیع واقع شده است ؛ مشروط بر آنکه شـغل بـا مـشاغل متناسب باشـد و موجـب ازخودبیگـانگی و سـرخوردگی فـرد نـشود؛ چنـانکـه حـضرتش میفرماید: «برای هر یک از زیردستان و کارکنان خود، شغل و وظیفه ای خـاص و مـشخص تعیین کن تا او را نسبت به همان کار مؤاخذه و بازپرسی کنی؛ زیرا این روش، سزاوارتر است ، تا اینکه کارهایت را به یکدیگر وانگذارند»١ (نهج البلاغه ، نامۀ ٥٣)."