Abstract:
در مباحث اخلاق تجاری، انصاف به عنوان مفهومی خاص تر از عدالت مطرح، و موجب اعطای ترجیحات تجاری به کشورهای ضعیف شده است. در این مقاله با طرح پرسش دربارة ارتباط میان دو مفهوم عدالت و انصاف در بینش اسلامی، سه مفهو م انصاف به مثابه عدالت، برابری و مدارا از هم تفکیک شده اند. بنا بر فرضیه مقاله، انصاف در تجارت با توجه به معیار ارائه شده در روایات مستلزم سهل گیری و تخفیف در معامله است. بر اساس یافته های مقاله که به روش تحلیلی سامان یافته، انصاف مدارایی در بینش اسلامی، اخص از عدالت و مستلزم نوعی احسان است. احسان مورد نیاز در انصاف به اقتضای ملاک مورد اشاره در روایات (انجام دادن آنچه دوست داریم دیگران در حق ما انجام دهند)، کمتر از حد مواسات و ایثار است. براین اساس انصاف در تعاملات تجاری مستلزم سهل گیری در معامله و اعطای تخفیف در سود به عنوان امری ترجیحی است. این برداشت از انصاف می تواند بر برخی از سیاست گذاری های اقتصادی از جمله تعیین تعرفه های تجاری، قیمت گذاری محصولات و تنظیم بازار اثر بگذارد.
Machine summary:
آمارتیا سن در تحلیل نظریة جان رالز به برخی از مشکلات مفهومی در تعریف انصاف در رویکرد عدالت بهمثابه انصاف نیز اشاره میکند: «در نظریة عدالت بهمثابه انصاف، رالز مفهوم انصاف دلالت بر اشخاص دارد (نحوة متصف بودن آنان)، درحالیکه اصول عدالت رالزی در انتخاب نهادها مطرح است (نحوة شناسایی نهادهای عادل)».
بر اساس تعاریف کوک از عدالت و انصاف، این تلقی را که انصاف لازمة عدالت است، نمیتوان پذیرفت؛ زیرا عدالت بهمثابه انصاف بدین معناست که بگوییم عمل به اقتضای استحقاق دارای دلیل موجه، مستلزم آن است که استحقاق تنها به وسیلة عوامل در کنترل افراد تعیین شود.
در ادامه به برخی از استفادههای واژة، انصاف بهمثابه عدالت اشاره میشود: در تفسیر آیة 90 سورة نحل «إن الله یأمر بالعدل والإحسان»؛ که در آن خداوند ما را به عدل و احسان فرا خوانده، عدالت به مفهوم انصاف گرفته شده است.
این تعریف با مفهوم عدالت استحقاقی، یعنی اعطای حق هر فرد به او نیز سازگار است؛ چراکه میان دو طرف استحقاق برابری رعایت تساوی شده است.
تأمل در ملاک انصاف در روایتی که از امام صادق( نقل شد، نشان میدهد که دستورالعملی که برای انصاف مطرح شده (گذاشتن خود به جای دیگری) با مفهوم انصاف به معنای مدارا (کاستن از میزان نفع خود) سازگار است؛ زیرا فردی که خود را به جای دیگری میگذارد، هم مایل نیست که حق مسلمش توسط دیگری پایمال نشود (عدالت استحقاقی) و هم مایل است که دیگری نسبت به او مدارا کند و در معامله با مسامحه و گذشت عمل نماید؛ مثلا در معامله به او تخفیف بدهد.
این همان مفهومی است که در رویکرد عدالت بهمثابه انصاف نیز در قالب برابری فرصتها مطرح شده است.