Abstract:
این مقاله بر آن است تا نوع روابط چین با آمریکا و روابط این دو در خلیجفارس را بررسی کند. سیاست خارجی چین از زمان دنگ شیائوپینگ با دیدی واقعبینانه بهدنبال بهبود و توسعه روابط خود با آمریکا قرار گرفت. در این زمینه در منطقه خلیجفارس تعامل این دو کشور به طرف همکاری و دوری از درگیری سوق پیدا میکند و چین در جریان بحرانهایی که در دهههای اخیر در این منطقه صورت گرفته، یک رویه عملگرایانه و واقعگرایانه اتخاذ کرده و با دوری از هر سیاست و مشی رادیکال و عجولانه در جهت منافع ملی خود گام برداشته و بدین وسیله سعی کرده است با فاصله گرفتن از سیاستهای ایدئولوژیگرایانه، در جهت اعتمادسازی و چالشزدایی با آمریکا گام بردارد و از تقابل بپرهیزد و در جهت تامین بیشتر منافع خود با سایر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای همکاری کند. البته تعامل چین با آمریکا با حفظ منزلت و حیثیت چین در مقابل یکجانبهگرایی و قدرتطلبی آمریکا صورت گرفته است که ویژگی خاص سیاست خارجی چین در گذر از بحرانهای فیمابین روابط خود با آمریکا در منطقه خلیجفارس بوده است.
The goal of this research is to study kind of interrelation of China and America and ties of these two countries in Persian Gulf. Thus foreign policy of China since period of Dang Sheaoping with having realistic point of view is seeking to develop and improve ties with America. In this field the goal is to increase cooperation and releasing from any fight at Persian Gulf Region and China during crisis that were happened in recent decades at Persian Gulf selected action based and realistic procedure and step toward releasing from any radical and hasty policy in relation to its national benefits and thus attempted that by not using ideology based policies step toward creating trust and increasing its cooperation with America and also to increase its cooperation with other super power countries to be able to better supply its benefits.
Machine summary:
در خلیج فارس چین سیاست توازن را دنبال میکند و در بحران هایی مانند جنگ عراق و بحران هسته ای ایران به نقش سازمان های بن ی المللی به عنوان رژیم هـایی کـه توسـط خـود واحـدهای سیاسی شکل گرفته اند تأکید میکند، ولی در عین حال هنگامی که آمریکا جدا از این سازمان هـا در پی تصمیم و اقدام یکجانبه است ، چین با اندک مخالفتی از یکجانبه گرایی آن میگذرد.
در چنین شرایطی بود که پکن در مبـارزه بـا تروریسم در زمینه های سیاسی، اطلاع رسانی، حقوقی و مالی از واشنگتن حمایت کرد و دولـت آمریکا نیز به طور متقابل و بلافاصله پذیرفت مهم ترین چالش امنیتی چین در غرب ایـن کـشور (جداییطلبان گروه ترکستان شرقی) را با قرار دادن نام آن در فهرسـت گـروه هـای تروریـستی بین المللی، حل کند(سابقی، ١٣٨٤: ٢٦).
چین همچنین از قطعنامۀ ٦٦٥ که اجازه میداد از زور برای حفظ تحریم اقتـصادی اسـتفاده شود و قطعنامۀ ٦٧٨ شورای امنیت که اجازة اسـتفاده از زور بـرای اخـراج نیروهـای عـراق از کویت را میداد، رأی ممتنع داد و با این اقدام ، نشان داد که میتواند جایگاه خـود را در جهـان بهبود بخشد و وزیر خارجۀ چین گفته بـود کـه کـشورش از تـصمیمی کـه بـر مبنـای اجمـاع بین المللی باشد حمایت خواهد کرد تا بدین وسیله صلح و ثبات منطقه توسعه یابد و به تبـع آن محیط خارجی قابل قبولی برای توسعۀ اقتصادی شکل گیرد.