Abstract:
غلبه اصول و ارزش های لیبرالی بر فرهنگ عمومی غرب و نیز بر نهادهای بین المللی منبعث از سلطه و اقتدار سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیک غرب شرایطی را فراهم آورده که برخی احکام و آموزه های حقوقی اسلام، به ویژه در باب محدودیت های مربوط به آزادی بیان، تغییر مذهب، سبّ و توهین به مقدسات مورد چالش قرار گرفته، محدودیت ها و گاه مجازات های مربوط به آنها ضد کرامت انسانی و منافی حقوق بشر محکوم ،« نامعقول » به عنوان اموری لحاظ می شود. این گونه ارزش داوریها از موضع تفوّق عقلانیت معاصر غربی بر دیگر نظامهای عقلانی صورت میپذیرد. مقاله حاضر ضمن تفکیک ساحت های بر آن است که « صدق و درستی » و « توجیه » ،« معقولیّت » سه گانه بحث در نشان دهد: 1. تلقی اسلامی از آزادی در چارچوب عقلانیّت نظری و عملی اسلامی بایستی فهم شود؛ 2. توقف در سطح عقلانیّت و عدم عبور به مرحله موجّهسازی هرگز مجالی برای سرزنش و محکومیّت دیگر تلقی های معقول از آزادی فراهم نمی آورد. مبحث آزادی و محدودیت های آن، هم با مقوله عقلانیت نظری و هم عقلانیّت عملی مربوط میشود. از آنجایی که منابع عقلانیّت درفضای تفکر اسلامی به جدّ متفاوت با فضای عقلانیت سکولار است فضای
منطقی بحث ایجاب میکند که اولا ، ساحت هرمنوتیکی بحث محترم شمرده شود و طرفین به درک عمیق عقلانی ت نهفته در پس تلقی اسلامی و غیراسلامی به بحث استدلالی و « توجیه » از آزادی توجه نشان دهند؛ ثانیا با ورود به ساحت اقناعی درباره موجّه بودن و نبودن شواهد و پشتوانه های تلقی هر یک از آزادی
بپردازند.
Machine summary:
"با توجه بـه تکثـر نظـام هـای عقلانیـت عملـی طبعـا انتظـار نمـی رود کـه در سـطح داوری راجـع بــه معقولیــت یـا عــدم معقولیــت یــک نظریـه اجتمــاعی و یــا سیاسـی بــر یــک نظــام معقولیت خاص (مثلا عقلانیـت مـدرن یـا پسـامدرن غربـی ) اصـرار ورزیـده شـود، بلکـه آنچـه مایۀ اتصاف یک فعل یا جهت گیـری یـا انتخـاب بـه «نـامعقول بـودن » مـی شـود عـدم ابتنـای آگاهانه این امور بر منابع عقلانیت و عـدم تکیـه بـر هـیچ یـک از نظـام هـای عقلانیـت اسـت ، مانند اینکه بر اساس تقلید محض یا به طور دل بخواهی و بی ضابطه انجام پذیرد.
در این مقاله مجال آن نیسـت کـه تـک تـک مـوارد فـوق ، هـم بـه لحـاظ محتـوا و مبـانی فقهی و هم به لحاظ فلسـفۀ نهفتـه در پـس هـر یـک از ایـن محـدودیت هـا بحـث شـود، امـا جـامع میـان همـه آنهـا ایـن نکتـه اسـت کـه اگـر ایمـان و اخـلاق و رفتـار دینـی از جملـه ضروریات وصـول بـه حیـات طیبـه و خودشـکوفایی فـردی و تحقـق عینـی فضـایل و غایـات جامعه سیاسی اسلامی است طبعـا هـر آنچـه موجـب هـدم ایمـان و تضـعیف ارکـان اخـلاق و معنویت و سست شدن زمینه های پیشـرفت کمـال محـور آدمـی مـی شـود بایـد مهـار و محـدود شود."