Abstract:
هدف اصلی این مقاله، تبیین رویکردهای موجود درباره مفهوم تربیت معنوی کودکان و نقد آنها با تاکید بر آموزه های اسلامی است.در بخش نخست، تاریخچه تربیت معنوی کودکان به اختصار ارائه می شود؛سپس با طرح سه جهان بینی عمده درباره نوع رابطه میان دین و معنویت، به تبیین تربیت معنوی کودکان با تاکید بر آراء اندیشمندان مذکور پرداخته می شود. جهان بینی های مذکور عبارت اند از: جهان بینی دینی، جهان بینی فارغ از دین و جهان بینی غیردینی (سکولار). با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت در جهان بینی دینی، معنویت بر ارتباط شخصی با حقیقت و تبعیت از آن و تربیت معنوی کودکان، بر هدایت دانش آموز به سوی کسب دانش شخصی، پویا، آمیخته با عشق و خلاقیت تاکید می کند؛ در رویکرد فارغ از دین، معنویت یک سازه رشد شخصی و ناظر به نوعی سبک تفکر و مفروضاتی است که افراد برای توجیه رفتارشان دارند و تربیت معنوی کودکان، پرورش رویکردی شناختی نسبت به معانی فرهنگی را در کانون توجه قرار می دهد.در جهان بینی غیردینی، معنویت ناظر به درک احساسات زیباشناختی و ساخت معنا در ارتباط کودک با خود و محیط و تربیت معنوی نیز به فرآیند پرورش هویت از طریق معناسازی و روایت سازی کودک است.در بخش دوم مقاله، جهان بینی های فوق با تاکید بر آموزه های اسلامی نقد می شوند. برخی از مهم ترین نقدهای وارد بر این جهان بینی ها عبارت اند از: وجود ابهام در حقیقت، خطر پیروی از افراد به جای حقیقت، محدود ساختن تربیت معنوی به پرورش یک بعد و تغافل از سایر ابعاد، سطحی نگری درباره دین و... در پایان نیز کلیاتی درباره الگوی پیشنهادی خود با عنوان الگوی اسلامی تربیت معنوی کودکان مطرح می شود. روش انجام این تحقیق،سنتزپژوهی و کاوشگری فلسفی انتقادی است.
Machine summary:
در جهان بینی غیردینی، معنویت ناظر به درک احساسات زیباشناختی و ساخت معنا در ارتباط کودک با خود و محیط و تربیت معنوی نیز به فرآیند پرورش هویت از طریق معناسازی و روایت سازی کودک است .
با توجه به این اسناد، معنویت ، امری است متفاوت از دین و باید در سراسر برنامه درسی فرصتهایی برای رشد معنوی همه دانش آموزان فراهم شود و به تربیت دینی و انجام دادن اعمال عبادی محدود نشود(واتسن ، ٢٠٠٩).
دیدگاه راستر١ در این رویکرد قرار دارد زیرا وی اظهار میدارد: «در زمانیکه اکثریت استرالیاییها برای ساختن معنا، هدف و ارزش در زندگیشان توجه قابل ملاحظه ای به دین ندارند، بعد معنوی و اخلاقی برنامه درسی مدارس مستلزم مبنایی بزرگ تر در سازه های رشد شخصی است که ضرورتا به چشم انداز دینی وابسته نیست .
Crawford راستای چگونگی اجرای تربیت اخلاقی و معنوی، اظهار میکند: کاربرد خوب تربیت اخلاقی و معنوی در مدارس ، میتواند در سازه های معنا، هویت و معنویت مفهوم سازی شود و آموزش مرتبط با این سازه ها برای تربیت شخصی دانش آموز در سراسر مطالعات برنامه درسی مورد نظر است .
اگرچه اریکر اظهار میکند که تربیت معنوی، مفهومی گسترده تر از مفاهیمی مانند تربیت شهروندی، تربیت عاطفی و تربیت اخلاقی و دربردارندة همه آنهاست اما در عمل ، تربیت معنوی پیشنهادی این گروه ، به پرورش بعد شناختی کودک محدود میشود زیرا این دیدگاه ، بیش از هر چیز بر ساخت دانش و معنا از طریق روایت سازی خود کودکان تأکید دارد حال آنکه برخی از اندیشمندان مسلمان و غربی، تربیت معنوی را ناظر بر پرورش کلیت کودک و حتی بعد جسمانی او میدانند.