Abstract:
اگرچه با صدور فرمان مظفرالدین شاه مبنی بر تاسیس مجلس شورای ملی، معترضان سیاسی خشنود شدند و دست از تحصن کشیدند، اما موضوعی که بر دامنهی ابهامها افزود، محتوا و دلالت اصلی این فرمان بود. سرعت تحولات انقلاب موجب شد این مساله حل نشده باقی بماند؛ زیرا در آن فضای متلاطم تنها به یک تفاهم زودگذر بین شاه و مخالفان نیاز بود تا بحران بستنشینی و مهاجرت هر چه سریعتر پایان یابد. بدین ترتیب منازعهی اصلی بر سر فهم و تفسیر دلالت فرمان شاه به مرحلهی نهادسازی منتقل شد و از فردای پیروزی انقلاب خود را در شکل کشاکشهای سیاسی نمایاند. این اختلافها هم در تدوین نظامنامه انتخابات و هم در تدوین قانون اساسی و هم در تاجگذاری شاه بروز یافت. مساله این بود که فرمان مظفرالدین شاه ناظر برکدام نوع از نظام سیاسی و چه سنخ از پارلمان بود، آیا یک مجلس مشروطه مدنظر بود و یا یک مجلس مشورتی؟ این مقاله با روش توصیفی و تبیینی میکوشد تا نشان دهد که چگونه تلقیهای متفاوت از ماهیت و محتوای فرمان مشروطیت به پایان رسید. مقاله سرانجام به این نتیجه میرسد که گفتمان مشروطهخواهان و خوانش آنها از فرمان مشروطه پس از یک رشته منارعات سیاسی در فرایند گذار از نهضت مشروطه به نظام مشروطه، سرانجام بر خوانش دولت و دربار چیرگی یافت و فرمان شاه به مثابه مجلس مشروطه نگریسته شد نه یک مجلس دولتی یا مشورتی.
Machine summary:
"حال مسأله این است که آیا دلالت این فرمان آن گونه که دولتیها میگفتند ناظر بر یک مجلس مشورتی دولتی بود یا آن گونه که معترضان میگفتند یک مجلس مشروطه ؟ اگر این فرمان ناظر بر تشکیل نظام مشروطه بود چرا در آن هیچ سخنی از مشروطیت به میان نیامده بود؟ سرانجام ، چرا و چگونه این منازعه به سود مشروطه خواهان پایان یافت و دولت نتوانست تلقی خود را به جامعه بقبولاند و در برابر گفتمان مشروطه - خواهان سر تسلیم فرود آورد؟ در این مقاله منظور از مجلس مشورتی، یک مجلس دولتی و تشریفاتی با اختیارات محدود، مرکب از نمایندگان انتصابی طبقات برجستۀ جامعه ایران است که تصمیم ها و مصوبه های آن صرفا جنبۀ مشورتی داشت و هرگز الزام آور نبود.
واقعیت این است که با صدور فرمان شاه یک متن تلگرافی تهیه و به نمایندگان سیاسی ایران در خارج از کشور اطلاع داده شد که موضوع را به آگاهی روزنامه های محلی برسانند (نهضت مشروطه ی ایران برپایه ی اسناد وزارت امورخارجه ، ١٣٧٠:١٧٢) در این متن برای ترجمۀ واژة مجلس شورای ملی هوشمندانه از عبارت کنستیتوسیون استفاده شد یعنی صاحب قانون اساسی یا مشروطه .
به همین خاطر آدمیت معتقد است ، از نظر حقوق اساسی در اسناد رسمی و در افکار عمومی هنگامی که دستخط تأسیس مجلس ملی صادر شد معادل فرمان مشروطیت دانسته شد و در بخشنامه رسمی تلگرافی دولت ایران به سفارتخانه های ایران که به زبان فرانسه مخابره شد تصریح شده بود که ایران در مدار ممالک کنستی توسیونل در آمده است و واژه مشروطه در محافل و مجامع سیاسی از این فرمان ایفاد گردید."