Abstract:
کتاب هرمنوتیک قرآنی، طبرسی و مهارت تفسیر قرآن1 اثر برویس فاج (Bruce fudge) از جمله مهمترین آثار خاورشناسان دربارة تفسیر مجمعالبیان به حساب میآید. بررسی کتاب نشان میدهد که با وجود ابتکار و تلاش نویسنده در خلق برخی مطالب، کاستیها و اشکالات مهمی نیز به چشم میخورد. در این نوشتار، پس از معرفی اجمالی فاج و آثار وی، گزارشی از محتوای کتاب ارائه شده است و در مقام بررسی، آرای وی در دو بخش نقد محتوایی و نقد منابع ارزیابی شده است. بر اساس بخشهایی از کتاب، نویسنده بر این باور است که طبرسی آیات قرآنی را مطابق با عقیدة خویش تفسیر کرده است و باورهای وی نقش تعیینکنندهای در تفسیر مجمعالبیان دارد. در ادعایی دیگر نیز مجمعالبیان را رونوشت و کپیبرداری از تبیان شیخ طوسی دانسته که غالبا همان کلمات با اندک تغییری جایگزین شدهاند. در این مقاله، به نقد و بررسی ادعاهای مذکور پرداخته شده است.
Machine summary:
نقد پژوهش فاج درکتاب «هرمنوتیک قرآنی، طبرسی و مهارت تفسیر قرآن » محمدعلی مهدوی راد دانشیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران ، پردیس فارابی، قم ، ایران مهدی حبیب اللهی استادیار علوم قرآن و حدیث دفتر تبلیغات اسلامی، اصفهان ، ایران سعید آخوندی یزدی کارشناسی ارشد تفسیر اثری دانشگاه قرآن و حدیث ، قم ، ایران (تاریخ دریافت : ١٣٩٤/٠٨/١٧؛ تاریخ پذیرش : ١٣٩٥/٠٧/١٩) چکیده کتاب هرمنوتیک قرآنی، طبرسی و مهـارت تفسـیر قـرآن ١ اثـر بـرویس فـاج (Bruce fudge) از جملـۀ مهم ترین آثار خاورشناسان دربارة تفسیر مجمع البیان به حساب میآید.
آنچه به نظر میرسد، آخرین اثر جدی دربارة تفاسـیر امامیـه ، از سـوی بـرویس فـاج بـا عنـوان هرمنوتیک قرآنی، طبرسی و مهارت تفسیر قـرآن بـه رشـتۀ تحریـر درآمـده کـه در آن ، تفسـیر مجمع البیان کندوکاو شده است .
بررسی پژوهش های خاورشناسان حکایـت از آن دارد که مهم ترین کتاب در این باب ، اثر بار آشر (Bar-Asher) مستشـرق یهـودی اسـت که رسالۀ دکتری خود را با عنوان متن و تفسیر قرآن از دیدگاه نخستین مفسران شـیعه ٦ انتخـاب کرده است و در آن به بررسی چهار تفسیر متقدم شـیعی از جملـه تفسـیر فـرات کـوفی، تفسـیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی و تفسیر نعمانی مـیپـردازد.
ب ) مطالب فراوانی از مجمع البیان برداشت میشود که در تفسیر التبیان ذکـر نشـده اسـت و در این موارد، طبرسی یا از منابع دیگر استفاده کرده ، یـا اندیشـه هـای خـود را بـه رشـتۀ تحریـر درآورده است ؛ به عنوان نمونـه ، معناشناسـی «صـیام » در دو تفسـیر بـا یکـدیگر متفـاوت اسـت .
ثانیـا مطالب فراوانی در مجمع البیان قابل برداشت است که در تفسیر التبیان یاد نشده اسـت و در ایـن موارد، طبرسی یا از منابع دیگر استفاده کرده ، یا اندیشه های خـود را بـه رشـتۀ تحریـر درآورده است .