Abstract:
بر مبنای نظریۀ استعارۀ ماکس بلک، واژهها در یک عبارت استعاری با یکدیگر تعامل میکنند تا معنایی تولید کنند که حاصل این تعامل است.بلک این تعامل را بهعنوان تعاملی بین چارچوب و کانون استعاره تحلیل میکند که در آن، چارچوب با ارائۀ یک بستر منحصربهفرد برای کانون، نوعی گسترش معنایی بر کلمۀ کانونی تحمیل میکند. کلمۀ کانونی نیز از این تعامل، معنای تازهای کسب میکند. نظریۀ بلک باوجود ارائۀ نکات ارزشمند، در باب مسائلی ازجمله کسب معانی جدید در استعارهها، نحوۀ عملکرد آنها و درستی یا نادرستی گزارههای استعاری پاسخ روشن و قانعکنندهای ندارد. این نوشته بر آن است تا بررسی جامع و روشنی از نظریۀ تعاملی ارائه دهد و انتقادهایی را نیز نسبت به آن بیان کند.
Machine summary:
هیلز نظریۀ تعاملی را این گونه شرح می کند: هنگامی که ما به استعاره روی می آوریم ، برخی کلمه ها یا عبارت برجسته ، کانون ، دستخوش بازتفسیری می شود که ناشی از واژه های لفظی کناری (چارچوب ) است ...
بلک ، دلیل کاربرد استعاره ها در زبان را در این می داند که زبان تحت اللفظی قادر نیست روابط قیاسی گوناگونی را که ذهن میان حوزه های مختلف برقرار می سازد، بیان کند و از طرفی با بیان و تفکر استعاری بینشی را بیان می کنیم که به هیچ شکل دیگری بیان پذیر نیست .
نکتۀ مهمی که در اینجا بیان می کند این است که موضوع ثانویه یا چیزی که در معنای استعاری خود به کار می رود نباید به عنوان شی ء در نظر گرفت ، بلکه باید به عنوان نظامی از اشیاء که دارای روابط خاصی اند در نظر گرفت (شیخ رضایی، ١٣٨٨: ٦٣).
دیدگاه تعاملی بازبینیشده بلک مقالۀ نخست خود را تلاشی در تبیین کاربردهای استعاره می داند و در مقالۀ دوم بر آن است تا نشان دهد که استعاره های قوی چگونه عمل می کنند «"نظریۀ تعاملی " که من در استعارة (مقاله نخست ) ارائه دادم به عنوان تلاشی برای روشن تر کردن برخی از کاربردهای کلمه " استعاره "- و یا اگر کسی حالت کلی را ترجیح می دهد، برای تجزیه و تحلیل مفهوم استعاره بود با نگاهی به گذشته ، ترجیح می دهم به موقعیت خودم به عنوان کمکی برای درک اینکه چگونه اظهارات قوی استعاری کار می کنند، فکر کنم .
Models and Metaphors: Studies in Language and Philosophy.
Philosophical Perspectives on Metaphor, Minneapolis: University of Minnesota Press.