Abstract:
موضوع مقاله، حل تزاحم قواعد و افعال اخلاقی از دیدگاه هر است، این موضوع در فلسفه اخلاق به عنوان یکی از معضل های اخلاق کاربردی مطرح می باشد و بیان آن، بدین گونه است، که گاهی مکلف مختار، در انجام وظایف خود، میان دو یا چند فعل اخلاقی متحیر می شود و نمی داند، وظیفه فعلی او، انجام کدام عمل اخلاقی است. هدف از انجام این تحقیق، که به روش تحلیلی ـ توصیفی انجام گرفته ، بررسی روش حل تزاحم های اخلاقی از دیدگاه هر و ارائه راه حل هایی برای رفع تزاحم های اخلاقی در بزنگاه ها، به منظور رهایی افراد از بن بست های عملی و پیشگیری از خسارت های روحی، روانی، مالی، حیثیتی و جانی است که در نتیجه انجام کارهای مرجوح در عرصه های زندگی بروز می کند. بنابراین دست یابی به روزنه هایی برای حل تزاحم های اخلاقی و رهایی از تحیر و سرگردانی در مواقع عمل، بیان گر ضرورت انجام این تحقیق است.
راه حل هر، قاعده استثناء و انتخاب بر اساس اصل است. و ناکارآمدی این روش، فرو افتادن در نسبیت اخلاقی، تلقی نادرست از موضوعات اخلاقی و فراگیر نبودن قاعده استثناء از جمله نقدهای وارد بر این راه حل است.
Machine summary:
"بـه نظر میرسد، جای چند پرسش باقی است : ـ آیا همیشه میتوان به وسیله ی استثناء یکی را مقدم کرد؟ ـ آیا همه موارد تزاحم ، به راحتی قبح دروغ گفتن و حسن نجـات جـان انسـان اسـت ، کـه بگوییم دروغ گویی قبیح است ، مگر زمانی که باعث نجات جان انسانی شود؟ ـ آیا میتوان حسن عدالت را استثناء زد؟ و یا قبح ظلم ، استثناپذیر است ؟ یعنی میتوانیم بگوییم ظلم بد است ، مگر زمانی که فلان شرایط پیش آید؟ این عمل حکم را محکم تر و دقیق تر میکند؟ ـ آیا تزاحم ، همیشه میان اصول و قواعد اتفاق میافتد که با استثنا وارد کردن به یک اصل ، اصل خود را انتخاب و مقدم بداریم ؟ ـ اگر میان مصادیق یک اصل تزاحم ایجاد شود، کدام مصداق آن اصل را انتخاب کـرده و ترجیح میدهیم ؟ ـ چه معیاری برای چنین انتخابی وجود دارد؟ ٤- تلقی نادرست از موضوع های اخلاقی هر میگوید: «نقل سخنانی راجع بـه شخصـی کـه همـه مـیداننـد، خـلاف واقـع اسـت ، دروغ گویی نیست »؛ وی دروغ گفتن را گفتن سخنان دروغ نمیداند؛ بلکه دروغ های قابل سرزنش را دروغ میداند؟!( همان ، ١٠٣-١٠٦) مگر میشـود کـه دروغ گفـتن بـه معنـای دروغ نباشـد؟ چـه کسـی گفتـه اسـت و کـدام لغت نامه ای، فقط دروغ های قابل سرزنش را دروغ نامیده است ؟ سخنان خلاف واقـع دروغ اسـت ؛ چه همه بدانند که خلاف واقع است و چه ندانند."