Abstract:
با توجه به آنکه محیطزیست مبحثی فراگیر در دنیای کنونی است و تلاشهای جهانی درباره آن انجام شده است، نگارندگان معتقدند این حوزه تا به حال در پژوهشهای دانشگاهی بهویژه در علوم انسانی مغفول مانده است. از اینرو، در این مقاله سعی شده است تا یک مجموعه از دانش زمینهای مربوط به محیطزیست در این علوم ارائه شود. در راستای رسیدن به این هدف و برای معنادارشدن بیشتر، از نظریه روث وداک بهره جستهایم؛ چراکه نظریه وی بهاندازه کافی قائم به خویش بوده و میتوان آن را بهعنوان روش نیز به کار برد. وداک هر مفهوم را بهعنوان زمینهای در نظر میگیرد که دارای کارکردهای متنوع است. وی معتقد است هر یک از این کارکردها ژانرهای زبانی خاص خود را دارند که با استفاده از آنها به استدلالورزی میپردازند. ما نیز محیطزیست را بهعنوان زمینهای در نظر گرفته و در پی کارکردهای آن در برخی از علوم انسانی و همچنین استدلالورزیهای آنها در این حیطه هستیم. چنین رویکرد راهبردی، میتواند نظام معنایی تحقیقات مربوط به محیطزیست را در علوم انسانی قوت بخشد؛ بنابراین در مباحث پیشرو ابتدا به ذکر پیشینه تحقیق، سپس به معرفی نظریه وداک میپردازیم و درنهایت کارکردهای این مفهوم را در علوم مورد نظر استدلالورزیهایشان را در حیطه محیطزیست روشن میکنیم.
Machine summary:
از همـین روست که این مقاله در پی جایگاه محیط زیست در علوم انسانی اسـت ؛ چـرا کـه امـروزه عمـده مسائل زیست محیطی صرفا جستار محلی و ملی نیستند، بلکه با توجـه بـه وابسـتگی متقابـل و تفکیک ناپذیر محیط زیست با مباحث کلان انسانی همچون اقتصاد، فرهنگ ، توسـعه ، سیاسـت و به ویژه نوع خاص آن یعنی ژئوپلیتیک ، اخلاق ، فلسفه و بسیاری از جنبه های حیات انسان ، پیوند برقرار میکند (آذرنگ ، ١٣٦٤: ١١١).
بـر ایـن اسـاس سیاسـیترشـدن اندیشـه اکولوژیسـم را بایـد در دگرگونیهای قرن بیستم به بعد جستجو کرد که این اندیشه ، منسجم تر شده و جنبش سبزها و به دنبال آن دغدغه های زیست محیطی به نحو چشمگیری رشد یافت و این ملاحظه مورد توجه جدیتر قرار گرفت که بهره برداری از طبیعـت و تخریـب آن موجودیـت انسـان هـا را بـه خطـر انداخته است و رشد اقتصادی، بقای طبیعت و نسل بشـر را تهدیـد مـیکنـد (درخشـه ، ١٣٨٤: .
رویکـرد کـارکردگرا بـا مفهوم سازی محیط زیست به عنوان یک کارکرد، به آن به مثابه حیطه فعالیـت اجتمـاعی یـا یـک نقش اجتماعی مینگرد که از کارکردهای حیاتی برای جامعه انسانی برخوردار اسـت و بایـد بـه حفظ این کارکرد پرداخت .
رویکرد کارکردگرا در پاسخ به این مشکلات بر دو راه حل تأکید میکند؛ نخست فراهم آوردن و ایجاد مجموعه ای از نهادها و سازمان ها که وظیفه بررسی اختلالات ایجادشده در کارکردهـای محیط زیست و ارائه راه حل برای آنها را برعهده دارند و دوم دعوت مردم بـه مشـارکت مـدنی در دفاع از محیط زیست که خود نیازمند تغییر در نگرش های فرهنگی جامعـه بـه محـیط زیسـت و آموزش دوباره مردم دارد.