Abstract:
فارغ از باب دوم کتابالحروف که به سیر تکوین زبان و صنایع قیاسی میپردازد، دو باب اول و سوم عمدتا به توضیح در خصوص معانی حروف فلسفی اختصاص یافته است. به نظر میرسد این ساختار اتفاقی نبوده و حکایت از برنامه فراهستشناختی الحروف دارد. ابتدا با طرح مسئلهای فراهستشناسانه در خصوص نسبت میان جهان، تمثل جهان و زبان، نشان میدهیم که فارابی قائل به کفایت زبان طبیعی برای تمثل اندیشههای مابعدالطبیعی نیست، این بینش در مسئله نسبت میان موجود و وجود پررنگ میشود و فارابی را بر آن میدارد که منطق خاصی برای موجود وضع کند. در آخر با تکیه بر باب دوم الحروف روشن میشود که فارابی به نیاز برای زبانی مختص به مابعدالطبیعه تصریح دارد؛ اما دغدغۀ او در سطح نظر باقی نمیماند و منطقی خاص، شامل نحو و سمانتیکی ویژه، برای مابعدالطبیعه بسط میدهد. او مابعدالطبیعه را علم به امور فرامقوله میداند. اگر بخواهیم این امور مابعدالطبیعی را بهطریق درست تعبیر کنیم، به نظر فارابی باید بهصورت حروف نحوی بیان شوند.
Machine summary:
واژگان کلیدی: کتاب الحروف ، مابعدالطبیعه ، فراهست شناسی، موجود و وجود، نحـو و سمانتیک مدخلی بر یک مسئلۀ فراهست شناسانه کتاب الحروف فارابی با ساختاری ویژه ؛ در ابتدا چنین به نظر میرسد که فارابی به سادگی در این کتاب درصدد تألیف فرهنگ اصطلاحات تخصصی فلسفه ، دست کم برای مبتدیان این عرصه است ، اما اگرچه به نظر میرسد وی در این کتاب ، آنچنان که ارسطو در کتاب پنجم مابعدالطبیعه (Δ)، تا حدودی بر این امر همت گماشته است ١، با این حال ایده ای فلسفی را میتوان به شکلی پر رنگ در این کتاب دنبال کرد و آن اینکه مابعدالطبیعه نیازمند زبانی است که لزوما با زبان طبیعی همخوانی ندارد، به بیان دیگر زبان طبیعی برای بیان اندیشه های مابعدالطبیعی چنین ظرفیتی را دارا نیست .
کانت به نظر میرسد که با طرح مفهوم نومن میپذیرفت که جهان آنچنان که هست ، مستقل از اندیشه برای خود چیزی است ، اما با این حال از فحص مابعدالطبیعی در خصوص ساختار آن میگریخت و بیشتر درصدد بیان این بود که جهان در اندیشه چگونه متمثل میشود و ساختار مییابد.
در اینجا فارابی مسئله ای را طرح میکند؛ در سایر زبان ها غیر از عربی معادل لفظی چون «هست » را میتوان یافت ، از این رو برای بیان اندیشه هایی اساسی در منطق و علوم نظری (که مشخصا در اینجا به مابعدالطبیعه اشاره دارد) که به واسطۀ این لفظ بیان میشوند با مشکلی روبرو نیستیم ، اما در عربی چنین لفظی را سراغ نداریم .