Abstract:
با شروع دوره ی معاصر و بیداری مردم و به ویژه شاعران، مسائل اجتماعی در شعر وارد شد و بسیاری از شاعران کشورهای اسلامی، به وظیفه ی خود در بیداری افکار ملت های شان آگاه شده و به بررسی مسائل اجتماعی و از جمله نسائیات پرداختند، اما در این بین برخی آگاهانه یا ناخودآگاه در راستای نقشه ی شوم استعمارگران قرار گرفته و در راه آنان گام برداشتند- همان نکته مهمی که بارها مقام معظم رهبری آن را به قشر فرهنگی و دانشگاهی گوشزد نموده اند- ملک-الشعراء بهار و معروف الرصافی در زمره ی این دسته از شاعران محسوب می شوند. با این که این دو، از شاعران استعمارستیزی هستند که در جای جای دیوان خود ملت را به قیام در برابر استعمارگران و نقشه های شوم آن ها فرا می خوانند، اما با وجود مضامینی عالی در نسائیات شان به کشف حجاب نیز اشاره کرده اند که به نظر می رسد به عدم آگاهی این دو از مفاهیم اسلامی (فقهی) و عدم اطلاع از آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن و از سویی اشتباه فاحش در شناخت علل و اسباب اصلی عقب ماندگی جامعه آن زمان برمی گردد.
Machine summary:
وي در قصيده اي به نام جوان بخت و جهان آرايي اي زن مي گويد: سوي علم و هنر بشتاب و کن شکر که در اين دوره والايي اي زن حجاب شرم و عفت بيشتر کن کنون کازاد، ره پيمايي اي زن به کار علم و عفت کوش امروز که مام مردم فردايي اي زن (بهار، ١٣٦٨: ٥٠٣) در تصنيف ديگري بهار مي گويد زني کاو به جهان هنر ندارد زحسن بشري خبر ندارد بنازاي زن باهنر که عالم گلي از تو شکفته تر ندارد (همان ، ١١٧٤) معروف رصافي نيز اعتراض خود را به عدم فراگيري علم توسط زنان بيان مي دارد و تربيت و تعليم را براي زنان مدرسه اي مي داند که تربيت نسل آينده مرهون تعليم والاي آن است ، ولي عقيده دارد که اگر مادران از دانش و علم بهره نداشته باشند در حقيقت فرزندان خويش را با جهل و نقص شير مي دهند و ديگر اميدي به خير و نيکويي نسل آينده نيست : ولم ژر للخلائق من محل يهذبها کحضن الأمهات ٢ فحضن الأم مدرسۀتسامت بتربيۀ البنين ژو البنات ٣ و ژخلاق الوليد تقاس حسناً بأخلاق النساء الوالدات ٤ فکيف نظن بالأبناءخيراً إذا نشأوا بحضن الجاهلات ٥ وهل يرجي لأطفال کمال إذا ارتضعوا ثدي الناقصات ٦ حنون علي الرضيع بغير علم فضاع حنو تلک المرضعات ٧ (رصافي ، ٢٠٠٦: ٤٧١) رصافي در جاي ديگري به مخالفان تعليم و تربيت زنان وجوب علم آموزي در اسلام براي دختران و پسران را گوشزد مي نمايد: (همان ، ٤٧٢) ژليس العلم في الإسلام فرضاً علي ژبنائه ، و علي البنات ؟ در قصيده ي ديگري انسان شرقي را خطاب قرار مي دهد و او را از خواب غفلت بيدار مي سازد که تعالي و پيشرفت جامعه به تربيت دختران و قضاوت صحيح درمورد آن ها و نيز آموختن علم و ادب به ايشان وابسته است : ( همان ، ٤٦٨) هل يعلم الشرقي ژن حياته تعلو إذ ربي البنات و هذبا و قضي لها بالحق دون تحکم فيها و علمها العلوم و ژدبا با مقايسه دو مضمون - تعليم و تربيت زنان - ملاحظه مي گردد که رصافي بر خلاف بهار تمايل بسيار زيادي در استفاده از عنصر خيال دارد، در حالي که بهار با بياني ساده و روان و بدون بهره گيري از عناصر بلاغي به اين مسئله پرداخته است .