Abstract:
داستانهای مثنوی معنوی بهصورت چندبعدی بیان شده است؛ بهگونهای که یک داستان آن را از چندین بعد میتوان تحلیل کرد. یکی از این داستانها، حکایت مشهور پادشاه و کنیزک است. این داستان تاکنون از جوانب مختلفی مانند اخلاق پزشکی و عشق بررسی شده؛ اما به بعد مهم درمان روانشناسانة داستان کمتر توجه شده است. به همین سبب در این پژوهش، نگارندگان با بررسی داستان پادشاه و کنیزک، سعی کردهاند تا روشهای درمان کنیزک را با رویکردهای رواندرمانی معاصر، تطبیق دهند. تحلیل روانشناسانة داستان پادشاه و کنیزک نشان میدهد این داستان آمیزهای از رویکردهای روانشناسی مشاورهای، شرطیسازی، تداعیگرایی، روانتحلیلی و نظریههای عشق است و در آن روشهای درمانی حساسیتزدایی منظم، سطح آستانه و عشقدرمانی بهطور هدفمند در هم آمیخته است. یافتههای پژوهش گویای نبوغ مولوی در تلفیق رویکردهای مختلف رواندرمانی و ایجاد روشی یکپارچه برای درمان است که میتواند برای استفادة متخصصان رواندرمان سودمند باشد.
Machine summary:
پژوهشگران، این داستان را از جنبههای مختلفی بررسی کردهاند؛ اما تاکنون از بعد رواندرمانبخش (درمان روانشناختی) کمتر به آن توجه شده است؛ به بیان دیگر در پژوهشها، مشخص نشده است که اصول درمانی در این داستان، با چه رویکردی از رویکردهای روانشناسی معاصر مطابقت دارد؛ همچنین به شناسایی انواع روشهای رواندرمانی در داستان پادشاه و کنیزک، توجهی نشده است.
حکیم نیز به این اصل توجه میکند و از کنیزک (مراجعهکننده) میخواهد که مشکل خود را نزد کسی بیان نکند تا مشکل سریعتر حل شود: هان و هان این راز را با کس مگو گر چه از تو شه کند بس جستوجو چون که اسرارت نهان در دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود گفت پیغمبر که هرکه سر نهفت زود گردد با مراد خویش جفت (مولوی، 1375: 176ـ174) 2ـ2 درمان مبتنی بر رویکرد شرطیسازی (روش حساسیتزدایی) شرطیسازی، یکی از تأثیرگذارترین رویکردهای روانشناسی است.
برخلاف هر نظریة روانشناسی که از دیدگاه و روش درمانی خود به انسان مینگرد، رویکرد رواندرمانی مولانا در حکایت پادشاه و کنیزک، دیدگاهی کامل است که روشهای درمانی گوناگونی را برای درمان کنیزک، بهصورتی بدیع و امروزی با یکدیگر ترکیب میکند.
با توجه به جامعیت روش درمانی مولانا در حکایت پادشاه و کنیزک، ضروری است تا روانشناسان و متخصصان رواندرمان، بررسی فنون رواندرمانی مثنوی را در دستور کار خود قرار دهند.