Abstract:
محمدبنحسن صفّار یکی از شخصیتهای بزرگ قرن سوم است که در میان متکلمان و اندیشمندان نخستین امامیه در شهر قم جایگاه ممتازی دارد. یکی از مباحث مهم در معرفتشناسی، بحث از منابع معرفت است. بر اساس گزارشهای محمدبنحسن صفّار، ابزار و منابع معرفت دینی عبارت است از کتاب، سنت، عقل، فطرت و حواس.
بنابر نظر صفّار، شناخت خداوند در سایه بهرهمندی از همه منابع و ابزارهای معرفت، حاصل میشود. البته او غنیترین و مهمترین منبع معرفت را وحی میداند و معتقد است فهم درست از وحی فقط از طریق رسول خدا 9و اهلبیتش: ممکن است. از اینرو شناخت و اطاعت خداوند را تنها بهواسطه اطاعت از آنها میداند. با توجه به اولویت و ترجیحی که صفّار در منابع معرفت دینی قائل شده، مشهود است که وی رویکرد نصگرایی دارد.
Machine summary:
این محقّقان، با استناد به روایات ذم علم کلام و طعن متکلمان از سوی ائمه:، بیانات اصحاب در رد و انکار متکلمان و رجوع اصحاب به امام برای دریافت اعتقادات (که به معنای حجیتنداشتن عقل است) و شواهدی دیگر از این دست، رویکردی نقلگرایانه از دوران حضور به تصویر میکشند تا نشان دهند شیعیان صرفاً از طریق منابع وحیانی به معتقدات خویش رو میکردهاند.
اما نگارنده بر این باور است که اگر چه مقدار بهرهگیری اصحاب از عقل در معارف دینی یکسان نبوده و این مسئله جریانهای مختلفی را در میان آنها به وجود آورده است، اما حتی درباره افرادی مثل صفّار، که در جریان نصگرا قرار میگیرند، نمیتوان گفت که به هیچ وجه معتقد به بهرهگیری از فهم و درک عقلی در نصوص نیستند و از هیچ نوع مناظره و دفاعی بهره نمیگیرند (ملانوری، 1395: 32ـ47).
درست است که صفّار همچون سایر محدثان بر این باور است که وحی و تعالیم هدایتگران الاهی برای دستیافتن به شناخت خدا و اصول اساسی اندیشه دینی ضروری است، اما این سخن به معنای انکار نقش عقل در فهم و دفاع از تعالیم و آموزههای پیامبر9 و امامان: نیست.
نقل روایاتی درباره عقل از سوی این افراد بهخوبی نشان میدهد که آنان نیز به مضامین اعتقادی چونان میراث معرفتی و عقلی مینگریسته و درونمایه معارف دینی را عقلی میدانستهاند، اما معتقدند خودِ متن مقدّس، برای فهم کتاب و سنت کافی است و امام با بیان عقلی خویش، مطالب را روشن بیان میکند (کشی، 1363: 2/424).