Abstract:
از سال 1620 که گروهی از مهاجران انگلیسی به آمریکا مهاجرت کردند، استثناگرایی مبتنی بر نگرش ملتی خاص، قوم و نژادی برتر، اسراییل عصر حاضر، بهشت روی زمین و... در گفتار و رفتار آمریکاییان و به¬ویژه در لحن و گفتار روسای جمهور آمریکا از «جورج واشنگتن» تا «باراک اوباما» وجود داشته است. آمریکاییها به این افسانه اعتقاد دارند که مهاجرتشان از انگلستان، نوع جدیدی از مهاجرت «قوم یهود» به «سرزمین موعود» و برای ساختن قلمرو خدا بوده است؛ تا جایی که به خود حق میدهند اگر ملتی با این شیوه و طرز تفکر مخالفت کرد، با آن به جنگ برخیزند. بنابراین ابتدا میتوان این سوال را مطرح کرد که منشا تفکر استثناگرایی از کجاست و سپس اینکه چگونه این تفکر مبنایی برای شکل¬گیری نظریه ثبات مبتنی بر سیطره یا ثبات هژمونیک قرار گرفته است و ارتباط آن با رواج اسلام¬هراسی در جامعه آمریکا چیست؟ ازاین¬رو هدف مقاله حاضر، ابتدا نشان¬ دادن منشا تفکر استثناگرایی آمریکایی و سپس نشان دادن تاثیری است که این تفکر در شکل¬گیری نظریه ثبات مبتنی بر تهاجم یا سیطره و طرح و رواج اندیشه اسلام¬هراسی در جامعه آمریکا دارد. بنابراین فرض مقاله حاضر این است که استثناگرایی امریکایی به دولت¬مردان این کشور، رفتاری تهاجمی و مداخله¬گرایانه داده است و بر این اساس آمریکا نقش هژمونیک خود را ایفا میکند. در این راستا دین اسلام به عنوان ایدئولوژی سیطره¬ستیز، مانع چنین رفتاری بوده است. بنابراین اسلام¬ستیزی و اسلام¬هراسی در دستور کار راهبردی آمریکا قرار گرفته است.
Machine summary:
"با این حال و با وجود مطرح شدن انگارة استثناگرایی به معنای برتـریهـای مـادی و معنوی آمریکاییان در سخنان برخی از اندیشمندان، چهرههای سرشـناس و همـین طـور رؤسای جمهور آمریکایی از فرانکلین ١ و جفرسون ٢ گرفته تا جورج دبلیـو بـوش٣ و اوبامـا که لحن و حالتی ملی گرایانه و نژادپرستانه افراطـی نیـز دارد، مـی تـوان ایـن پرسـش را مطرح کـرد کـه آیـا آمریکـا واقعـا کشـوری اسـتثنایی در زمینـه آرمـانهـا، اخلاقیـات، پیشرفت ها و نبوغ بشری است ؟ از لحاظ نظری، منتقدان بسیاری تفکر استثناگرایانه آمریکا را به چـالش کشـیدهانـد.
(357 :1382 بر اساس آنچه گفته شد، قدرت هژمون (سیطرهجو)، قدرت یا کشوری اسـت کـه بـر کشورها و دولت هـای دیگـر برتـری و سـلطه عـام و جهـانشـمول دارد و بنـا بـه گفتـة اندیشمندان و نظریه پردازان روابط بین الملل و سیاست خارجی ، امروزه این ویژگـی تنهـا در قدرت ایالات متحده آمریکا یافت می شود که می کوشد به عنوان قدرت هژمون و برتر جهانی ، ارزشها و نهادها و سپس برتری اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی و نظامی خود را بـر سایر دولت ها و از جمله بر جهان اسلام اعمال نماید.
از آنجا که مطابق نظریة ثبات مبتنی بر سیطره (ثبـات هژمونیـک)، دنیـا بایـد تنهـا دارای یک قدرت برتر و جهانشمول باشد، به نحوی که فقط او سلطة خود را در سراسـر جهان اعمال نماید و نظام جهانی یکسانی ایجاد کند و سپس گفته مـی شـود کـه اراده و توانایی چنین کاری در دنیا فقط در اختیار آمریکـا بـه عنـوان قـدرتی بـی رقیـب اسـت ، بنابراین بدیهی است که هژمونیکگرایی آمریکـا، ترجمـان اسـتثناگرایی ایـن کشـور در صحنه بین المللی است ."