Abstract:
رده شناسی شناختی بر اصول مفهومی،تجربه و ادراک متمرکز است و می خواهد جهانی ها و تفاوت های موجود در بازنمایی مقوله ها،تجربه ها و موارد دیگر را در زبان های دنیا بررسی کند.یکی از اصول بنیادین زبان شناسی شناختی و به تبع آن رده شناسی شناختی،مردود دانستن تمایز میان زبان شناسی در زمانی و هم زمانی است.در حقیقت،بی توجهی به تغییراتی که در طول زمان در زبان صورت پذیرفته است،به نادیده گرفتن شواهدی می انجامد که به صورت تاریخی بر درک کاربردهای امروزی یک زبان اثر گذاشته اند.بر همین مبنا،هدف پژوهش حاضر بررسی اشکال بیان رویدادهای حرکتی فعل در زبان فارسی میانه(با تاکید بر آثار فارسی میانه زردشتی)و مقایسه آن با زبان فارسی نو برای پاسخ به این پرسش است که در طول زمان ودر ادوار مختلف زبان فارسی،بازنمایی رویداد حرکتی فعل دستخوش چه تغییراتی بوده است.چارچوب نظری پژوهش حاضر،رده شناسی شناختی تالمی(2000)است که بر مبنای آن،زبان ها بسته به آنکه شیوه و مسیر حرکت را در ستاک فعل یا تابع های آن رمزگذاری کنند،به دو رده فعل محور و تابع محور تقسیم می شود.یکی از اجزای اصلی رویداد،حرکت مسیر است.بازنمود این رویداد و اجزای آن در زبان های مختلف به روش های متنوعی انجام می گیرد.هر زبان با استفاده و از امکانات و گرایش هایی که دارد،این اجزا را به شیوه ای خاص نشان می دهد.بدین ترتیب فعل های حرکتی انواع مختلفی از اطلاعات مسیر حرکت را بازنمایی می کنند.در این مقاله،افعال حرکتی زبان فارسی میانه و نو از همین دیدگاه بررسی وبراساس سازوکار شناختی مقایسه شده است.بررسی ها نشان داد که فعل در زبان فارسی میانه برای بازنمایی اطلاعات مسیر از امکان فعل محوری بهره می گرفته،در حالی که زبان فارسی نو این امکان را گسترش داده است و علاوه بر فعل محوری،از امکان تابع محوری نیز استفاده می کند.می توان این نتیجه را اینگونه تفسیر کرد که با بسط گستره شناختی سخن گویان زبان در طول زمان،زبان از امکانات بیشتری برای بیان مفاهیم استفاده می کند.
Cognitive typology is focused on conceptual principles، experience، and cognition to analyze language universals and differences in the representation of categories، experiences، etc. among the languages of the world. One of the fundamental principles of cognitive linguistics، and thus cognitive typology is the rejection of the distinction between diachronic and synchronic linguistics. In fact، neglecting the changes a language goes through time، results in neglecting the evidences that historically affected today’s language use. Therefore، this research aims to study different ways of using motion verbs in the Middle Persian (focusing on Zoroastrian Middle Persian) and comparing them with Modern Persian to find out about the changes in representation of motion verbs through the history of Persian language. Theoretical framework of this research is cognitive typology (Talmy، 2000) based on which languages are classified into two types of verb-framing and satellite-framing. In verb-framing languages، the information about path of movement is expressed in a verb، but in satellite –framing languages، information about the path is expressed outside the verb. One of the main elements of events is the path of motion which is represented in different ways in different languages based on their features and capacities. Therefore، motion verbs represent different information about the path of motion. In this article motion verbs in Middle and Modern Persian are analyzed and compared based on a cognitive approach. Results show that in this regard، Middle Persian is verb-framing، but Modern Persian is both verb-framing and satellite framing which may be due to the cognitive development of the speakers through time، and the growing capacity of languages to communicate the concepts.
Machine summary:
بررسی ها نشان داد کـه فعـل در زبـان فارسـی میانـه بـرای بازنمـایی اطلاعات مسیر از امکان فعل محوری بهره می گرفته ، در حالی که زبان فارسـی نـو این امکان را گسترش داده است و علاوه بر فعل محوری، از امکان تابع محوری نیز استفاده می کند.
به طور کلی ، ردهشناسی شناختی از یکسو عامل شناخت را عامل اصلی معرفـی جهانی های زبان می داند (٦٥-٦٤ :٢٠٠٦ ,Green &Evans ) و از سوی دیگر معتقد است که پیوند دائمی میان زبانشناسی هم زمانی و درزمانی وجود دارد (٩١ :١٩٩٩ ,Geeraerts).
هرچند فعل «tanwas» به تنهایی به کار می رود، در نمونه هـای دیگـری ایـن فعـل از فارسی میانه به «بازگشتن »، «برگشتن » و «بازگرداندن» نیز ترجمه شده است کـه در همـه آنها رخداد فعل حرکت به جایگاه اولیـه را نشـان مـی دهـد.
در نمونه های دیگر با فعـل هـای مسیرنمایی سروکار داریم که مفهوم حرکت در فعل تداعی می شود و رخداد آنها تنها بـه لحاظ معنایی حرکت پیکر به جایگاه دورتری را به تصویر می کشد.
طرحواره مربوط به این فعل ها به صورت زیر است : ( به تصویر صفحه مراجعه شود)در رخداد این نوع فعل های حرکتی ، طرحوارة ورود به زمینه تصور مـی شـود.
طرحواره این گروه فعل ها نیز مانند گروه دوم به صورت پیشـرو اسـت ، ولـی بـا ایـن تفاوت که در نمونه های فارسی میانه و نو، هر دو تابع فعل نشانگر مسیر است .