Abstract:
این مقاله بر آن است نشان دهد که در اسطوره و بویژه اساطیر هندی (آفرینش و مهابهارات) حماسه را دو رویه است. یکی حماسه به معنای شناخته شده آن که داستان دلاوری و تکاوری پهلوان یا مردانی بزرگ در نبرد با هر آن کس است که حرمت حریم سرزمین یا مردمان یا هستی کسی یا چیزی ارزشمند را درهم شکسته باشد؛ که در این رویه، حماسه بسامدی از رخ نمودن آداب جنگاوری و بی باکی است. دیگری آنکه حماسه چندان اوج و عمق می گیرد که از رویه ظاهر جنگی خویش می گذرد و به ژرفای جوانمردی دست مییابد. در این حالت دیگر حماسه یک داستان رزم نیست؛ بلکه برنامه ای هدفمند و الگویی توانمند برای بازسازی درونی کسانی است که در خود، تعلقی به پرورش اخلاق انسانی در چهارچوب حماسه می بینند. در این معنا تلاش قهرمان حماسه تنها جهاد اصغر نیست؛ که جنگ در بیرون است. بلکه پهلوان داستان می کوشد تا به پیروی از الگوهای دینی که نمایه های جاویدان هستی هستند، به جهاد اکبر که جنگ در درون است، دست یازد؛ که کوششی است برای دگرگون کردن ((نبرد تن با تن)) به ((نبرد تن با من)). می توان روزی را به دیده آورد که دستکم در هنگامه ای کوتاه، نبرد تن با تن رخ ندهد؛ اما نمی توان هیچگاه تصور کرد که نبرد تن با من روی ندهد. اساطیر هندی مورد بررسی داستان همین نبرد است. رزمی که انسان برای همیشه هستی گیتیانه خویش با آن درگیر است. این از بزرگ ترین دلایل ماندگاری اسطوره های دینی است.
Machine summary:
"میتوان چنین گفت، که با توجه به جایگاه حماسه در هندو، با دینی روبهرو هستیم که به وسیلۀ حماسه مفاهیم دینی را به اخلاق تبدیل میکند و بر این پایه در پی آن خواهیم بود که این پرسشها را در حد توان مقال و مجال، پاسخ گوییم: آیا حماسه در هندوستان تنها داستان جنگاوری آدمیان است و پیروزی یا شکست را روایت میکند؟ بنمایۀ حماسه چیست؟ آیا حماسه و خودسازی پیوندی با یکدیگر دارند؟ پیشینه جلالی نایینی در مقدمۀ خویش بر مهابهارات و ترجمت آن، به رگههایی از راهبرد خودسازی در اسطورههای هندی بویژه آنگاه که از رامایانا و مهابهارات سخن میگوید، اشاراتی بسیار کوتاه میبرد (مهابهارات،1358، ج1 :7).
آنچه روشن است این است که به جز روزگار زرین آغازین که خود، گلدن ایج Golden Age لوکا است و طبیعتا به دور از نبرد نیک و بد است، در سه روزگار پسین به دلیل نیرو گرفتن اهریمنان و کاهش قدرت خدایان که همراه با فریب انسان در یک توهم بزرگ جهانی صورت میگیرد؛ جنگ خیر و شر آشکار شده و درست در همین پیکار پرهیزکرد و نکوکرد، حماسۀ بزرگ؛ یعنی نبرد دو خوی زشت و زیبا میان انسان و اهریمنان شکل میگیرد؛ که این شرایط زمینه را برای مهاپرایالا mahapralaya انحلال بزرگ جهان فراهم میآورد.
Key words: myth, epic, Hindu, purification of the carnal soul, Mahabharata A Semiotic Analysis of Zahak and Fereydoun Based on Geremas’ Theory Samira Shafiee 2 HoseinAli Ghobadi 3 Hamidreza Shairi 4 Abstract The narrative Semiotics is based upon the two facts of action and change."