Abstract:
مسئلۀ شر یکی از مسائل بنیادی در نظامهای الهیات بهویژه در فلسفۀ اسلامی بهشمار میآید. معضل شر گاهی قرینهای بر رد خدا و گاهی بهعنوان امری ناسازگار با برخی از اوصاف خدا مانند؛ عدل، خیرخواهی و قدرت مطلق مطرح شده است. بسیاری از فلاسفه و متکلمان تلاش کردهاند برای ابعاد گوناگون مسئلة شر، راهحل پیدا کنند. یکی از راهحلهای بسیار معروف، تحلیل هستیشناسانه از شرور است.در این تحلیل شر به امر عدمی اعم از عدم ذات یا عدم کمال ذات تحویل میشود (نظریۀ نیستانگاری شر). این دیدگاه در بین اندیشمندان، موافقان و مخالفانی دارد. صدرالمتألهین در برخورد با این مسئله دو نوع موضعگیری متفاوت داشت. در آثار فلسفی متقدم بهویژه در کتاب اسفار از نظریۀ نیستیانگاری شر دفاع و آن را برهانی دانسته و در تحلیل و پاسخ به برخی از مسائل فلسفی و کلامی، از جمله ارتباط مسئلۀ شر با صفات الهی، نظام احسن، قضا و قدر و شر ادراکی از آن سود جسته است. اما از برخی عبارتهای کتاب شرح اصول کافی که جزو آثار متأخر ملاصدرا محسوب میشود، چنین برمیآید که از نظریۀ خویش عدول کرده است. توصیف و نقد و بررسی دیدگاه موافقان و مخالفان این نظریه و بهویژه تبیین مواضع دوگانۀ ملاصدرا از مهمترین یافتههای پژوهش است.
The problem of evil is considered as one of the fundamental problems in the systems of theology and in Islamic philosophy in particular. The problem of evil sometimes proposed as the evidence to reject the God and at other times as incompatible issue with some of the attributes of God such as justice, benevolence, omnipotence. Most of the philosophers and rhetoricians have endeavored to find a solution to the different aspects of evil. One of the approaches is the ontological analysis in which the evil is perceived as either general non-existential issue of lack of essence or lack of perfection of essence (Evil Nihilism view). Among scholars, there are many advocates and oppositions towards this view. Sadr al-Motaahelin has proposed two positions towards the view. In early philosophical works, in especially the book Asfar, he defended the views of evil nihilism and regarded it as discursive and has benefited from analyzing and answering to the some of the philosophical and rhetorical issues such as the relation of evil problem with the attributes of God, perfect system, fate and fortune, and perceptual evil. From the interpretation of the book Usul-e-Kafi which is the latest writings of Sadra, it is concluded that he has deviated from his theory. Explaining,, and oppositions towards this view are the findings of the present paper.
Machine summary:
«کل وجود خير و الشرور کلها اعدام لايتعلق بها فعل الا بالجهة التي بينا بکونه (تعالي ) اوجد المادة علي هـذه الطبيعـة التي هي عليها و هو کونها مقارنه للعدم کما قد علم فلذالک هي السبب في کل فساد و کل شر» (اندلسي ، ابن ميمـون ، موسي ؛ دلالۀ الحائرين ، با تحقيق حسين آقاي ، دانشگاه آنقره ، ١٩٧٢: ٤٩٨؛ «ان الشر لا ذات له بل الشر عـدم ذات او عدم کمال لذات » (قطب الدين شيرازي ، محمود، شرح حکمۀ الاشراق سـهروردي ، بـه اهتمـام عبـدالله نـوري ، مهدي محقق ، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران ، ١٣٧٩: ٤٩٦).
٤. ديدگاه نيست انگاري شر اين رهيافت ، در برخي از منابع فلسفۀ اسلامي به افلاطون نسبت داده شده است ١ و در ميان حکماي اسلامي از مقبوليت زيادي برخوردار اسـت (فـارابي ، ١٤٠٨: ٤٩؛ ابـن سـينا، ١٣٧٦: ٤٥١؛ بهمنيــار، ١٣٧٥: ٦٥٩؛ قطــب الــدين شــيرازي ، ١٣٧٩: ٤٩٨؛ ميردامــاد، ١٣٤٧: ٤٢٨؛ طباطبايي ، ١٣٩٣، ج ١٣: ١٧٨) به گونه اي که يکي از راه حل هاي عمدٔە مسئلۀ شر، مبتنـي بـر اين تحليل به شمار مي رود.
ملاصدرا هرچند در تمامي آثار فلسفي خود از ديدگاه عدم انگاري شر دفاع کـرده و آن را برهاني دانسته است ، از برخي عبارت هاي او در کتاب شرح اصول کافي که جزو آخرين تأليفات اوست (خواجوي ، ١٣٦٦: ٥٢؛ عبوديت ، ١٣٨٥: ٣٢ - ٣٣) استظهار مي شـود کـه وي از نظريه اش عدول کرده است .