Abstract:
افراد با زمینههای اجتماعی و فرهنگی متفاوت، تصورات گوناگونی از امنیت و احساس امنیت دارند. پژوهش حاضر، بهدنبال تبیین و توضیح شکلگیری این تصورات است. این پژوهش، پیمایشی است و در آن، اطلاعات بهوسیلۀ پرسشنامه جمعآوری شده است. برای تعیین چارچوب نظری تحقیق، از نظریههای دو حوزۀ احساس امنیت و تحلیل فضای شهری بهره گرفته شد. جامعۀ آماری تحقیق شامل شهروندان ساکن شهر تهران است که 650 نفر از آنها به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و با آنها مصاحبه صورت گرفت. برای تعیین پایایی پژوهش از آزمون آلفای کرونباخ و برای روایی، از تکنیک گروههای شناختهشده استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار spss صورت گرفت. مطابق یافتهها، پنداشت از امنیت، با توجه به متغیرهای جنسیت، محل سکونت، تأهل و سن پاسخگویان متفاوت است. همچنین بین منطقۀ سکونت افراد و پنداشت از امنیت، رابطه وجود دارد. بدینمعنا که در مناطق مختلف شهر تهران، پنداشتهای متعددی از امنیت وجود دارد. درنهایت اینکه رابطۀ میان تعلق محلهای و پنداشت از امنیت معنادار است. بدینمعنا که هرچه تعلق محلهای افزایش پیدا میکند، پنداشت ناامنی کاهش مییابد.
In the process of qualitative and quantitative development, there were serious changes in the life of people in cities and particularly metropolises, and from this perspective, the real and mental world of citizens were seriously changed as well. One of these changes was in the security, so that people with different social and cultural background, have different assumptions of security and feeling secured. In this research, this assumption and its formation is explained. The theoretical framework of this research, is taken from theories of the two fields of feeling secured and urban spaces analysis. The method in this study is survey, and the information is gathered by questionnaire. The statistical population of this research is consisted of 670 citizens of Tehran, who were chosen and interviewed by multistage cluster sampling method. To determine the reliability, Cronbach alpha test, and for validity, the technique of known groups were used. The data was analyzed by SPSS. Results showed that the attitude toward security differed based on gender, region of residence, marital status and age of the respondents. Also there is a relationship between their region of residence and their attitude toward security. On the other hand, there is a meaningful relationship between belonging a neighborhood and attitude toward security; but there is nota meaningful relationship between the urban fabric variable and multiple forms of insecurity.
Machine summary:
برخي افراد جامعه نيز به خاطر تأمين منابع خويش ، با پذيرش ريسک هاي گوناگون ، ناخواسته خود را در معرض احساس ناامني قرار مي دهند که اين شرايط خودساخته ، با فضاي کلان و ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي جامعه فاصله دارد.
اين امر سبب شده است که امروزه حوزه هاي علمي و پژوهشي مانند مطالعات امنيتي ، جامعه شناسي ، روان شناسي اجتماعي ، جرم شناسي و مطالعات شهري ، بخشي از چارچوب تبييني و تفسيري خود را به موضوع کلان ناهنجاري ها (رفتاري ، ساختاري و بافتاري ) در شهرها اختصاص دهند.
براساس آسيب شناسي فوق ، مسئلۀ اصلي تحقيق ، وجود فضاهاي بي دفاع در شهر است که به عنوان فضاي زيست اجتماعي شهروندان با ويژگي هايي که ذکر آن ها رفت ، بر احساس امنيت اجتماعي شهروندان در فضاهاي شهري اثر مي گذارد.
آيا نوع پنداشت از امنيت در مناطق مختلف تهران ، از نظر شهروندان متفاوت است ؟ پيشينۀ پژوهش لايندستروم ١ و همکاران (٢٠٠٣) تأثير سرمايۀ اجتماعي را بر احساس ناامني در محله بررسي کردند.
پرسش اصلي اين پژوهش آن است که افراد در محله ، خانه ، مکان هاي عمومي و محل کار چقدر احساس امنيت دارند.
تعلق محله اي و کالبد شهري (رجوع شود به تصویر صفحه) يافته هاي استنباطي نتايج جدول ٤ نشان مي دهد از نظر ميانگين نمرات احساس ناامني با فرض ناهمگن بودن واريانس ها، تفاوت معناداري بين دو گروه زن و مرد وجود دارد و سطح معناداري ٠/٠٠٢ نشانگر اين تفاوت معنادار است .