Abstract:
بنای عقلا یکی از مفاهیم کلیدی در بسیاری از مباحث فقهی و اصولی است. فقها در موارد متعددی از این واژه سخن به میان آورده و به بحث پیرامون آن پرداخته اند که پرسش از اعتبار شرعی سیره های عقلایی ازآن جمله است. عبارات و درک متفاوت علما از این مفهوم و فقدان تلقی واحد ازیک سو و نزدیکی و مشابهت بنای عقلا بامفاهیمی چون عرف، عادت، اجماع، سیره ی مسلمین یا سیره ی متشرعه و حتی عقل و دلیل عقلی ازسوی دیگر تاجایی که گاه با برخی از این مفاهیم یکسان و مترادف پنداشته شده اند، موجب بروز آشفتگی و پیچیدگی در کلام اندیشمندان شده و هرگونه تحقیق و پژوهشی را در این خصوص با مشکلات جدی مواجه می کند. در این نوشتار به دو نگرش در ارتباط با چیستی بنای عقلا اشاره شده است. دیدگاه اول صرفا روش عمومی خردمندان در همه ی زمآنها و مکآنها را از مصادیق سیره ی عقلا دانسته و عنصر عمومیت و فراگیری را از ارکان آن به حساب می آورد.درحالی که دردیدگاه دوم و با توسعه در مفهوم بنای عقلا، برخی از روش های جاری در زندگی خردمندان هم که از ویژگی همیشگی و همه جایی بودن برخوردار نیستند، به شرط دارا بودن عناصر و ارکان لازم، از بناهای عقلایی به حساب می آیند. بناهای عقلایی دارای سه رکن اساسی بوده و به نوبه ی خود و از جهات متفاوتی به انواعی تقسیم می شوند. این ارکان عبارتند از استناد به عقل، عدم اختصاص به نژاد یا زبان یا دین خاص، فقدان رویه ی عقلایی مخالف با آن.
Manner of the wise is one of the major concepts in many different debates in “fiqh” and “usūl”. Jurists have discussed about this concept in many different times.
Two things have caused some ambiguities and complexities in thinkers’ views about the manner of the wise: On the one hand، jurists’ different understandings of this concept and the absence of an agreement on its quiddity and on the other hand، the resembelance of this concept to some other concepts such as custom، habit، consensus، manner of Muslims or even intellect and intellectual reason.
Two different approaches about the quiddity of the manner of the wise will be mentioned and explained in this paper.
It should be mentioned that the the manner of the wise consists of three elements: relying on wisdom، ignoring a special religion or language and considering absence of a rational procedure against it.
Machine summary:
"(عراقی،نهایه الافکار، 128) برخی از فقها ضمن تعریف سیره عقلا و سیره متشرعه به تفاوت آنها اشاره کرده و معتقدند که "منظور از سیره این است که عادت مردم و اشتراک عمل آنها در انجام یا ترک چیزی استمرار داشته باشد و مقصود از مردمان گاهی همه خردمندان و عرف عام است- ازهر دین و فرقهای – که در این صورت شامل مسلمانان و غیرمسمانان میشود و تحت عنوان "سیره عقلا" یا "بنای عقلا" از آن نام برده میشود و یا(مقصود) تمامی مسلمانان از آن جهت که مسلمانند و یا فقط اهل فرقهی خاصی از آنان – مثلا امامیه – میباشد و در اینصورت از آن به "سیره متشرعه" یا " سیره شرعیه" یا " سیره اسلامیه" نام برده میشود.
به بیان دیگر وجه افتراق بنایعقلا و سیره متشرعه در این است که در بناهای عقلا خردمندان مستقل از اینکه دیندار هستند یا نه و صرف نظر از تدین آنها به هر دینی- درصورت دیندار بودن- بر روش، عمل یا ترک عملی و فاق دارند ولی در "سیرههای متشرعه" تنها دینداران و متشرعان، روش و رویه ای را – آن هم از جهت تدین و التزام به دین اسلام - پی ریزی و یا پیروی میکنند.
(همان، 728) استناد به سیرهی عقلا در مباحثی چون«اعتبار حق امتیاز تلفن، سرقفلی(وحید خراسانی،درس خارج فقه،1/9/1371،به نقل از علیدوست،فقهوعقل،218)عقد بیمه(خویی،منهاج الصالحین،2،131؛ الف)از نظر شمول و فراگیری: سیرههای عام، همیشگی و همهجایی که توسط همهی افرادبشر مورد عمل قرارگرفته و تمام خردمندان در آن مشارکت دارند و بناهای غیرعام که از چنین شمولی برخوردار نبوده و تنها در برخی از ادوار زندگی بشر مشاهده میشوند."