Abstract:
تقطیع در علوم حدیث به معنای جدا کردن بخشی از یک حدیث که متناسب با
مو وعی خاص است. گاهی محدثان به دلایل مختلف، بخشی از روایت را نقل
کرده و با الفاظی خاص به تقطیع حدیث اشاره می کنند. شناخت واژگان تقطیع،
آسیب های عارض شده در حوزه حدیث را کاسته و مخاطب حدیث را به منبع
اصلی رهنمون می سازد. هرچند این الفاظ در منابع روایی، تعداد قابل توجهی
دارند؛ اما تنها بخشی از روایت های تقطیع شده را به پژوهشگر نشان می دهد.
بررسی آماری تقطیع در نقل حدیث به شیوه واژگانی، ماموریت این مقاله است.
پژوهش حا ر می کوشد با مراجعه مستقیم به کتاب های روایی، تصویری
تاریخی از عملکرد محدثان در تقطیع، ارائه دهد. نوآوری این مقاله در ارائه سیر
تاریخی منظم برای تقطیع در ادوار مختلف حدیث شیعه بوده و ساختار مقاله بر
اساس استعما واژگان تقطیع در چهار دوره، تقسیم بندی شده است.
Segmentation in the Hadith science means as separating one part
of a Hadith that is subjected to a particular topic. Sometimes,
muaddith or narrator, for various reasons, narrated some riwaya
or narration, and point out to the segmentation with a series of
specific terms. Recognizing the terms of segmentation leads to
reducing the damage caused in Hadith, and will guide the
audience of Hadith to the original source. Although these terms
have not substantial number in narrative sources, but they show
only part of the segmented Hadiths to researcher. The purpose of
this article is the statistical analysis for segmentation of Hadiths
in a vocabulary method. This study tries to refereeing straight to
the narrative books, provide a historical picture of the narrators
function in segmentation. Innovation of this paper is to provide a
regular historical course for segmentation at different periods for
Shia Hadith, and structure of the paper is divided based on the
use of segmentation in four periods.
Machine summary:
"1 2 قرن اول تا سوم دارای أهمیت ویژه است؛ زیرا مصادف با عصر حضور معصومان؟عهم؟ بوده و نگارش کتابهای اولیه حدیث شیعه، مانند اصلهای برجایمانده در کتاب الأصول الستة عشر و منابع دیگری چون المحاسن، قرب الاسناد و بصائر الدرجات در این دوره صورت گرفته است که برخی از آنها، بهعنوان منابع و مصادر جوامع حدیثی، مانند الکافی استفاده شده است.
حسن بن سلیمان حلی از هشام بن سالم در مختصر البصائر با سند خود از شیخ صدوق نقل میکند: عن أبیعبدالله؟ع؟ قال: سمعت أبی یحدث عن أبیه؟ع؟ أن رجلا قام إلی أمیر المؤمنین؟ع؟، فقال له یا أمیر المؤمنین بما عرفت ربک؟ فقال؟ع؟: بفسخ العزم، و نقض الهمم، لما أن هممت حال بینی و بین همی، و عزمت فخالف القضاء عزمی، فعلمت أن المدبر غیری؛ 1 2 امام صادق؟ع؟ فرمود: شنیدم پدرم از پدرشان روایت کرد؛ مردی به سوی امیر مؤمنان؟ع؟ رفت و عرض کرد: ای امیر مؤمنان چگونه خدایت را شناختی؟ حضرت فرمودند: به شکستن اراده و گسستن همتها، زمانی که ارادهای کردم بین من و ارادهام حائل شد و قصد کردم، قضای الهی با آن مخالفت ورزید، پس دانستم تدبیر کننده غیر از من است."