Abstract:
واقفه یکی از گرایشهای شیعی است که محدثان شیعی به وجود آوردهاند. تاکنون درباره واقفه بحثهای فراوانی شده است. مباحثات گروههای دیگر شیعی با این گروه از محدثان که با رویکرد واقفیانه روایات را نقل میکردند، درخور بررسی است. از اینرو در این تحقیق بررسی میکنیم که واقفه چگونه از روایات در مباحثات خود بهره میبردند. تعداد بسیاری از روایات واقفه در منابع شیعی نقل شده است که بخشهایی از آن مربوط به مباحثات و منازعات این گروه از محدثان با امامیه است؛ اما به شکلی در منابع جای گرفته است که بیانگر مفهوم واقعی خود نیست. برخی راهکارهای مناسب برای کشف مفهوم حقیقی این روایات، عبارت است از: بررسی دادههای منابع رجالی و فهرستنگاری دربارة راویان، شناسایی جریانها و سلسله راویان واقفی که در این مباحثات فعالیت داشتهاند و کشف ارتباط بین گرایشهای اعتقادی این راویان با محتوا و مضامینی که درباره امام، امامت، غیبت، قائم و... نقل کردهاند. از اینرو در این تحقیق با مطالعه و بررسی اندیشه و فعالیتهای یکی از واقفیان به نام عبدالکریم بنعمرو خثعمی، روایات مباحثهگونه واقفیه را با استفاده از روشهای رجالی، حدیثی و تاریخی بررسی کردهایم. این تحقیق بخشی از جریانهای واقفه و گونهای از روایات آنها را با عنوان روایات مباحثهای شناسایی و معرفی کرده است.
Machine summary:
تعداد بسیاری از روایات واقفه در منابع شیعی نقل شده است که بخشهایی از آن مربوط به مباحثات و منازعات این گروه از محدثان با امامیه است؛ اما به شکلی در منابع جای گرفته است که بیانگر مفهوم واقعی خود نیست.
برخی راهکارهای مناسب برای کشف مفهوم حقیقی این روایات، عبارت است از: بررسی دادههای منابع رجالی و فهرستنگاری دربارة راویان، شناسایی جریانها و سلسله راویان واقفی که در این مباحثات فعالیت داشتهاند و کشف ارتباط بین گرایشهای اعتقادی این راویان با محتوا و مضامینی که درباره امام، امامت، غیبت، قائم و...
آنها در مسائل گستردهای بهویژه در مباحث فقهی با یکدیگر در ارتباط بودند و بسیاری از بزرگان امامیه از مشایخی روایت نقل کردهاند که به واقفه گرایش داشتند؛ یکی از مشایخ مهمِ بزنطی (از اصحاب خاص امام رضا7) خثعمی واقفی بود (نک.
در مقابل، امامیه نیز کتابهای مختلفی در ردّ واقفه در زمانهای مختلف نگاشتهاند، مانند: جعفر بنمحمد بناسحاق بجلی (همان: ۱۲۱)، هارون بنعبدالعزیز الکاتب (همان: ۴۳۹)، حسن بنموسی بنخشاب (همان: ۴۲) که طوسی وی را از کسانی دانسته است که از امامان روایتی نقل نکردهاند (طوسی، ۱۳۷۳: ۴۲۰)، اسماعیل بنعلی بناسحاق نوبختی (نجاشی، ۱۳۶۵: ۳۲ـ ۳۱)، حسن بنموسی نوبختی (م بعد از ۳۰۰ ق.
) (همان: ۶۳)، حسین بنعلی بزوفری (همان: ۶۸) که طوسی او را نیز از کسانی دانسته است که از امامان روایتی نقل نکردهاند (طوسی، ۱۳۷۳: ۴۲۳) و محمد بناحمد بنعبدالله که نجاشی با یک واسطه کتابهای او را دریافت کرده است (نجاشی، ۱۳۶۵: ۳۹۳).