Abstract:
مسلمانی و قدرتگیری غازان (694-702ق) که با اسلام پذیری گستردهی مغولها و رسمیت اسلام از سوی حکومت همراه بود نقطه عطفی را در تاریخ عصر ایلخانان رقم زد. این مهم موجبات هموار شدن روابط میان مردم و حکومت را فراهم آورد و در پرتو ملاحظات اسلامیو ایرانی اصلاحاتی را موجب شد که تا اندازهای نابسامانیهای عهد هجوم مغول را تعدیل کرد. در عهد غازان جامعه و اقتصاد و حکومت رو به بهبودی نهاد و حکومت ایلخانی به عنوان حکومتی مسلمان در جهان اسلام مطرح شد. با این حال در سیاست خارجی، چگونگی مناسبات با مملوکان مسلمان- مقولهای که در مقاله حاضر با عنوان مساله مملوکان از آن یاد میشود- به عنوان مهمترین عرصه سیاست خارجی که با جنگ و خصومت همیشگی همراه بود، به شکل سابق ماند. این در حالی بود که توقع میرفت مسلمانی غازان زمینههای بهبودی این مناسبات را هموار کند. بررسی چگونگی و ماهیت این مناسبات در زمان سلطنت غازان و علل ناکارآمدی آن مسالهای است که مقاله حاضر قصد بررسی آن را دارد
Machine summary:
چرا که غازان خواه در ادامه سیاست ایلخانان قبلی و یا به انگیزههای اسلامی به شام توجه داشت و سلاطین مملوک هم پس از سرکوبی کامل صلیبیون، از قدرت لازم برای چانه زنیهای سیاسی و در صورت لزوم مواجهه نظامیبرخوردار بودند و بنابراین برخورد آنها طبیعی مینمود.
(مقریزی، الجزء الاول: القسم الثانی / 812؛ ابن کثیر، 13/ 363؛ ابن تغری، 8/ 60؛ ابن خلدون، 4/ 603-607) این رویه که اندکی بعد به یکی از علل برکناری کیبتوقا از سلطنت در نتیجه توجه وافر وی به امرای اویرات و تحمل نکردن این برخوردها از طرف امراء مملوک منجرشد، - چنانکه در مطالب بعدی طرح خواهد شد- یکی از علل شکست مملوکان در برابر غازان در جنگ «مجمع المروج» هم بود.
اما در این ایام وقایعی حادث شد که به عصیان امیرقبچاق نایب حمص و پناهندگی او نزد غازان انجامید و آن اینکه ملک منصور به سیفالدین طباخی، یکی از امرای خویش دستور داد که برخی امرای شام را دستگیر کرده، به مصر فرستد.
(ابن تغری، 8 /120) وصاف ارتکاب اعمال فوق توسط مصریان را به حمله سال 697ق مملوکان به ارمنستان و اطراف آن در زمان لاچین نسبت داده است و آمدن امرای فراری مملوک به نزد غازان را بعد از این واقعه آورده و علت لشکرکشی غازان در سال 699ق به شام را مجموع عوامل فوق میداند.
رشیدالدین هم که از برگشت این رسولان در ربیعالاخر 701ق سخن گفته، خبری از آوردن نامهای از ملک ناصر نمیدهد و در مطالب بعدی آوردن نامه را به رسولان مملوک در سال 702ق نسبت میدهد، اما مطالب همگونی نیاورده و از رسیدن رسولان مصر همراه با رسولان غازان سخن گفته است.