Abstract:
فارابی عدالت را در سه حوزة تکوین ، اجتماع و فرد بررسی میکند و در هر سه به اعتدال توجه دارد، به گونه ای که در تکوین ، به معنای اعطای بهرة وجودی به موجودات ، متناسب با اهلیت آنها، از سوی خداوند و در اجتماع به معنای توزیع خیرات مشترک، بر اساس شایستگی افراد و در اخلاق به معنای رعایت اعتدال و حدوسط نظر دارد، از سویی وی با تقسیم سعادت به دنیوی و اخروی، سعادت دنیوی را ابزاری برای دستیابی به سعادت حقیقی میداند که بالاترین مرتبه آن مختص حکیمان در آخرت است . وی با تاثیرپذیری از افلاطون و ارسطو تاثیر عدالت را در دستیابی به سعادت پذیرفته و این بدین جهت است که عدالت دارای مطلوبیت غیری است و اینکه در تحصیل سعادت به امور دیگری غیر از عدالت نیاز است ، نشان میدهدکه عدالت ، شرط لازم برای سعادت است ولی شرط کافی نیست .
Machine summary:
"نگارندگان دراین نوشتار درصدد بررسی رابطه عدالت اخلاقی و اجتماعی با سعادت اخروی از دیدگاه فارابی هستند گرچه بیشتر تأکید بر عدالت اخلاقی است و در حقیقت درصدد پاسخگویی به پرسش (رابطه عدالت و سعادت از چه نوعی است ؟آیا رابطه جز و کل است یا رابطه آلی و غائی؟) هستند، به نظر میرسد که فارابی از چندین منظر به نسبت میان آن دو مینگرد که عبارت اند از: رابطه آلی و غایی عدالت از نظر فارابی کاملا مرتبط با مسئله سعادت است ، یعنی عدالت باید به گونه ای سامان داده شود که تأمین کنندة خیر نهایی باشد والا اگر عدالت با خیر نهایی منافات پیدا کند آن دیگر عدالت نیست ، چون مطلوبیت عدالت ذاتی نیست بلکه مطلوبیت غیری دارد و به عنوان برترین فضیلت ابزاری برای دستیابی به سعادت به کارمیرود.
برای دستیابی به سعادت ضروری است و اگر با دید منطقی به مسئله نگاه شود نسبت میان آن دو، عام و خاص مطلق خواهد بود، زیرا هر سعادتی متضمن عدالت است ، اما هر عدالتی سعادت را در پی نخواهد داشت و سعادت برای تحقق به عناصر دیگری مانند: حکومت ، اجتماع ، فضایل ، خیرات مشترک و اموری که پیشتر از آنها تحت عنوان عناصر مؤثر در سعادت یاد شد، نیاز دارد و در این میان میتوان نقش حکومت را در مرتبه بعد از عدالت در تحصیل سعادت برجسته دانست زیرا حکومت میتواند با فراهم ساختن بستری مناسب از طریق برقراری امنیت ، آموزش همگانی، نیروی نظامی زمینه اجرای عدالت و سعادت بشر را تا حدی فراهم کند."