Abstract:
خودادراکی یا ادراک نفسانی مهم ترین تعلیم کانت در استنتاج استعلایی سنجش خرد ناب و
اصل اساسی معرفت شناسی وی است که ناشی از بنیادیترین قسم مواجهه با وجود است. این
اصطلاح در کتاب کانت با صفات محض و اصلی و استعلایی به کار رفته است. شارحان
فلسفة کانت این تعلیم را تایید کوگیتوی دکارت، پاسخی به شکاکیت هیوم، انتساب
تصورات به خود تفسیر کرده و برخی دیگر صرفا شان صوری و منطقی به آن دادهاند. تعلیم
خودادراکی، در اصل، درصدد تبیین معقول وحدت اندیشه و اندیشنده است، که مبتنی بر
علم حضوری به خود و مواجهه با وجود خارجی و غیرذهنی است. اما اصالت چنین
مواجهه ای با سوبژکتیویسم کانتی سازگار نیست. کانت، علی الاصول، حتی نباید از وجود
اسمی و عینی و خارجی سخن بگوید؛ در غیر این صورت کلامش متنافی الاجزا و ناسازگار
خواهد بود. زیرا فرا روی از همان حدودی خواهد بود که خودش مقرر کرده است.
Machine summary:
"چرا کانت خودادراکی را همچنین «اصلی » یا آغازین مینامد؟ زیرا: این همان خودآگاهی است که تصور من میاندیشم را تولید میکند، تصوری که باید بتواند ملازم همۀ تصورات یا تمثلات دیگر باشد، و نیز چون در هرگونه آگاهی، تصوری واحد و یکسان است ، بنابراین خود نمیتواند به وسیلۀ تصور دیگری ملازمت شود(١٣٢ CPR.
پرسش این است که آیا کانت با زبان و تعبیر دیگری همان سخن دکارت را تکرار میکند و آن را بیشتر شرح و بسط داده و لوازم ضمنی و پنهانش را آشکار میسازد؟ چنین تفسیری مبتنی بر معروف ترین شکل بیان این تعلیم در سنجش خرد ناب است : «تصور من میاندیشم باید بتواند ملازم و همراه همۀ تمثلات و تصورات من باشد» (١٣١ CPR.
قطعا این سخن درست است که انسان دارای تجارب شناختی باید تصورات ذهنی را از آن خود بداند، ولی آیا کانت در تعابیر متعدد و مختلفی که به توضیح یا تعریف و یا تحلیل خودادراکی میپردازد و صفات گونه گونی برآن میافزاید صرفا درصدد بیان این نکتۀ آشکار است که باید تصورات من از آن من باشد؟ این ادعا چنانکه میبینیم یک ادعای تحلیلی است ، بنابراین طبق این تفسیر چیزی نیست که به تعبیر برخی از کانت شناسان به عنوان شاهکار بحث استنتاج شمرده شود.
به نظر کیچر، چنین تحلیل کارکردیای از فرایند تألیف نه تنها کلیدی برای تبیین و توضیح این امر در اختیار میگذارد که چگونه حالات شناختی میتوانند چیزی را بازنمایند و بنابراین بیان میکند که به تعبیر کانتی چگونه صدور حکم ممکن است ؛ بلکه همچنین وحدت ذهن را تبیین میکند، یعنی همان چیزی که برای هیوم امری مشکوک بود و کانت آن را «وحدت استعلایی خودادراکی» مینامد."