Abstract:
سعادت و کمال در ادیان ابراهیمی تقرب به خدای متعال است. این تقرب را می توان از ابعاد
گوناگون، نظیر جایگاه آن در دین، تاثیر آن در زندگی دنیوی و اخروی، راه های تقرب به
خدا و ... بررسی کرد. اما یکی از موضوعات مهم، مبانی و زیرساخت های این قرب است. در
اسلام و مسیحیت، قرب به خدا مبتنی بر یکسری مبانی الهیاتی و انسان شناختی است. این دو
دین در برخی از مبانی انسان شناختی قرب به خدا، نظیر انسان طرف عهد با خدا، انسان در
مسیر شدن، انسان طالب کمال مطلق بودن و خلیفة خدا و مسیح بودن انسان مشترک هستند.
هرچند، با توجه به تفاوت بنیادین الهیات و انسان شناسی اسلام و مسیحیت مبتنی بر نوشته های
پولس، برخی از مبانی تقرب به خداوند نیز در این دو سنت متفاوت و مختص به یک
دین است. در اسلام این مبانی اختصاصی عبار تاند از: حامل امانت الهی بودن انسان،
پاکسرشتی انسان و توانایی او برای نیل به کمال و در مسیحیت عبارت اند از: آلوده سرشتی
انسان و ناتوانی او برای نجات و قرب، جز با فیض خدا و فدیه مسیح.سعادت و کمال در ادیان ابراهیمی تقرب به خدای متعال است . این تقرب را میتوان از ابعاد گوناگون ، نظیر جایگاه آن در دین ، تاثیر آن در زندگی دنیوی و اخروی، راه های تقرب به خدا و ... بررسی کرد. اما یکی از موضوعات مهم ، مبانی و زیرساخت های این قرب است . در اسلام و مسیحیت ، قرب به خدا مبتنی بر یکسری مبانی الهیاتی و انسان شناختی است . این دو دین در برخی از مبانی انسان شناختی قرب به خدا، نظیر انسان طرف عهد با خدا، انسان در مسیر شدن ، انسان طالب کمال مطلق بودن و خلیفه خدا و مسیح بودن انسان مشترک هستند. هرچند، با توجه به تفاوت بنیادین الهیات و انسان شناسی اسلام و مسیحیت مبتنی بر نوشته های پولس ، برخی از مبانی تقرب به خداوند نیز در این دو سنت متفاوت و مختص به یک دین است . در اسلام این مبانی اختصاصی عبارت اند از: حامل امانت الهی بودن انسان ، پاکسرشتی انسان و توانایی او برای نیل به کمال و در مسیحیت عبارت اند از: آلوده سرشتی انسان و ناتوانی او برای نجات و قرب ، جز با فیض خدا و فدیه مسیح .
Machine summary:
"هرچند، با توجه به تفاوت بنیادین الهیات و انسان شناسی اسلام و مسیحیت مبتنی بر نوشته های پولس ، برخی از مبانی تقرب به خداوند نیز در این دو سنت متفاوت و مختص به یک دین است .
در اسلام این مبانی اختصاصی عبارت اند از: حامل امانت الهی بودن انسان ، پاکسرشتی انسان و توانایی او برای نیل به کمال و در مسیحیت عبارت اند از: آلوده سرشتی انسان و ناتوانی او برای نجات و قرب ، جز با فیض خدا و فدیۀ مسیح .
به عبارت دیگر، هم چنانکه در جانشینی خدا مطرح است ، این ، انسان کامل است که امانت دار خداست ، نه هر کسی که انسان آفریده شده است و البته سایرین نیز که به آن وفا میکنند، با توجه به کیفیت ادای این امانت ، به درجات متفاوت ایمان و کمال و به عبارت دیگر، قرب تقسیم میشوند.
اینکه قرآن انسان را مورد خطاب انذاری و تبشیری قرار میدهد و نمایندگان خویش ، یعنی انبیا و اولیا را برای این رسالت به سوی آنان روانه میدارد، نشان از تأثیرپذیری انسان و توانایی او در تعیین سرنوشت خویش و نیز دستیابی به کمال مطلوب ، یعنی تقرب به خدا است .
از سوی دیگر، در انسان شناسی قرآن ، هر کس در رهن عملکرد خویش است و نفع و ضرر عملش تنها به خود او میرسد و هر کس باید وزر و وبال خویش را خود به دوش کشد و هیچ کس نمیتواند گناه دیگری را جبران کند و هیچ گناه موروثی در کار نیست و البته اگر غیر از این باشد ظلم است .
University press، 2004 ،Original sin" in: New Catholic Encyclopedia، VOL."