Abstract:
شاید جا به جایی کانون توجه ـ از محتوا به قالب ـ که بیشک در ارتباط با نگرش پوزیتویستی اواخر قرن نوزدهم فرانسه روی میدهد دلیل اصلی تحول رماننویسان این سرزمین در واگذاشتن سبک بالزاک به منظور جستجوی شکلهای جدید رمان بوده باشد. نویسندگان و شعرای پارناسی با طرح اصل هنر برای هنر از سوی تئوفیل گوتیه، پیش از همه، تعالی هنری را در نفی حصارهای تعریف شدهی آن شناسایی کردهاند.
لازمهی چنین تفکری حذف هویت فردی هنرمند است؛ هویتی که به هر حال متاثر از محیط اجتماعی و دورهی تاریخی اوست. راه گریز از واقعیتهای اسارت بار را مکتب سورئالیسم و شکست آخرین برج وباروی من درون را مکتب اگزیستانسیالیسم به وی میآموزد. با این حال، انسان آزاد و رها در معراج زیبایی هیچ گونه تعهدی را حتی از نوع اگزیستانسیالیستیاش برنمیتابد. مرگ خداوند در غرب این بار مرگ انسان را نیز درپی دارد تا هنر به مثابه زیبایی بدون هیچ گونه تفسیر و توصیفی بیرونی پدیدار گردد. رمان نو به عنوان سرگذشت چنین تجربهای چگونه، با تجرید هنر و عریان ساختنش از هرگونه پیرایه و قید و بندی، آرایههای ذاتی آن را متجلی میسازد؟ وجوه افتراق و نقطهی مشترک سبک نویسندگان رمان نو در پدیدار ساختن زیبای پنهان در کجاست؟
Machine summary:
مقدمه از زمان پيدايش واژه ي «رمان نو» در سال ١٩٥٧، يعني وقتـي اميـل هـانريو آن را در مقاله ي خود به کار گرفت ، با رمان نويساني مواجه هستيم که پيرو اصل بوتور، مبنيبر اينکه رمان نوعي جستار است (بوتور ٧-١٤)، نوآوريهاي بعضـا شـگفتيانگيـزي را در ايـن نـوع ادبي مطرح ميکنند.
هرچند منتقديني همچون ژاکلين پياتيه (١٩٩٤) بر اين مسئله صريحا اشاره دارند ولي از تابلوهاي نقاشي انبوه و نقشي که در آثار اين رمان نو نويس مشاهده ميشود به خوبي مي توان دريافت که ادبيات پيش از همه براي اين نويسنده همانا هنر و يا جستجوي قالبي است که از محتوا تهي نيست و تاحد آرايه هاي ظاهري تنزل نمييابد.
نمود اين سيطره در نوشتار همانا شفافيت ، داستاني بـا طرح منظم و خطي ، شخصيت هاي کاملا تعريف شده و فرجامي به غايت مشخص است که از زبان يک راوي کل مطلقا دانا، توانا و همه جا حاضر نقل مـيشـود.
اين اومانيسم در جاي جاي ادبيات سنتي لانه کرده و انسـان را بـه حاکميـت مطلـق رسـانده است ؛ مشکلي که تمامي نظام هاي انديشيدن را از تفکر بورژوايي تا سوسياليسم گرفتار کـرده است و براي نهادهاي مختلف جامعه نخستين اصل به شمار ميآيد.
داستان نيز (اگر وجود داشته باشد) متفاوت از شکل ساده و سنتي خود، لايه ها و تويه هايي، همچون رمان رب گرييه ، تحت عنوان در دالان هزار تو (رب گرييه ١٩٥٩)، دارد که خواننده ي سنتي در آن گم خواهد شد.
نقطه گذاري نيز در رمان هاي اين نويسندگان بعضا متفاوت است .
- Robbe-Grillet (Alain), Pour un nouveau roman, Minuit, 1961.