Abstract:
بخل به عنوان یکی از صفات نکوهیده، در آیات و روایات و نیز در حوزه لغت شناسی،
علم اخلاق و عرفان از دیرباز مطرح است و این علوم هر یک به نوبه خود سعی در ارائه
معنایی از آن داشته اند. اگرچه مفهوم بخل در تمامی علوم دارای اصل معنایی یکسانی
است، اما در تعیین مصداق معنایی آن، میان قرآن و روایات با دیگر علوم تفاوت بسیار
وجود دارد. مقاله حاضر کوششی است در جهت تبیین مصادیق معنایی واژه بخل از منظر
دین و سعی دارد تفاوت های مفهومی این واژه را در نگرش متون دینی با کاربرد آن در زبان
عربی به تصویر بکشد که ثمره آن دستیابی به مصادیقی است که تنها از منظر دین در
دایره مفهوم بخل می گنجد و فراتر از آن، رسیدن به بار معنایی مثبتی است که برخلاف
کاربرد لغوی، تنها در مفهومی روایی بر این واژه حمل می شود و نشان می دهد که رابطه این
دو حوزه در مفهوم بخل، عموم و خصوص مطلق است.
Miserliness ( bukhl ) has since early times been broached in the verses of the Qur’ān and traditions and also in such fields as philology، ethics، and mysticism. These fields have each، in turn، tried to present a meaning of it. Although the concept of bukhl has the same semantic principle in all disciplines، there is a big difference between the Qur’ān and traditions and other fields in determining its semantic evidences. The present article is an attempt in determining the semantic evidences of the word buk hl from the perspective of religion and tries to portray the conceptual differences of this word in view of religious text with its application in Arabic language، which would lead to achieving evidences that fit into the concept of bukhl only from the viewpoint of religion. Furthermore، it would arrive at a positive connotation، which، contrary to its lexical use، would attribute to this word only in its narrative concept and indicates that the relation of these two fields of the concept of bukhl is absolute generality and peculiarity
Machine summary:
در واقع کتب اخلاق و عرفان، تنها به تبیین حریمهای مفهومی بخل میپردازند و غریب القرآن و غریب الحدیث نیز از منظر رفع ابهام از واژگان دیریاب در قرآن و احادیث، به این مفهوم مینگرند؛ اما هیچ یک به تبیین مفهوم صرفا قرآنی و روایی به گونهای که جامع و مانع و قابل انطباق بر تمامی مصادیق آن در تحدید معنای واژه بخل باشد، نپرداختهاند.
هزینه کردن دارایی در راه غیر خدا و غیر حق اصلیترین مصداقی که همۀ علوم برای بخل برشمردهاند، حبس مال و انفاق نکردن است، اما با فحص در روایات بر خلاف آنچه گذشت، هزینه کردن دارایی نیز میتواند مصداق بخل باشد و آن زمانی است که این بخشش و هزینه کردن در راه غیر حق و ثواب صورت گیرد(کلینی، 1407: 4/46) و هدفی به جز اطاعت امر الهی دنبال کند.
(کلینی، 1407: 4/46) در روایات از عمل چنین فردی با واژه «شح» یاد شده است، بدان سبب که این فرد نه تنها حق دیگران را که خداوند در مال او قرار داده نپرداخته، بلکه حق خداوند را نیز از مال خود نادیده گرفته است؛ (صدوق، 1403: 246) با این نگرش، دیگر هزینه کردن مال موضوعیت ندارد، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که این مال در چه راهی هزینه شود و از آنجا که فرد نمیتواند ببیند مالش در راه خدا خرج شود، هر آنچه دارد در راه خلاف رضایت الهی میبخشد، که مصداق اعظم بخل و شح به شمار میآید.